سبزها و نقیضهٔ تبلیغات آپوکالیپتیک

همهٔ ما بخشی از درآمد خود را به شرکت‌های بیمه می‌دهیم. چرا؟ چون توسط سبزها و شرکایشان ترسانده شده‌ایم. چون می‌ترسیم از آنچه با ما هشدار داده شده. البته که بخشی از این ترس منطقی است. همیشه احتمال تصادف رانندگی وجود دارد و وای به حال ما اگر بیمه ماشینمان را تمدید نکرده باشیم و به‌خاطر یک ثانیه غفلت خراش کوچکی بیندازیم روی بدنه یک مازراتی پشت چراغ قرمز. به همین سادگی کل پس‌اندازمان شاید بر باد رود. اما واقعاً تا حالا چند نفر را دیده‌اید به‌خاطر سقوط چیزی روی سقف ماشینشان خیلی لطمه دیده باشند؟

مطالعه متن

ارتجاع سرخ و سیاه علیه لیبرالیسم ایرانی

پارادوکس نئولیبرالیسم ایرانی

اشتراک گفتمانی عجیبی از این حیث میان منتهی‌الیه جریان موسوم به انقلابی و برخی چپ‌ها وجود دارد که یکدیگر را تقویت می‌کنند. آنچه میان هر دو طیف مشترک است، آدرس غلطی‌ست که می‌دهند. مسلم است که اگر بناست، آمریکا، بریتانیا، فرانسه و کشورهای اسکاندیناوی را ذیل نئولیبرالیسم طبقه‌بندی کنیم، نظام اقتصادی بیمار ایران با حدود ۸۰-۸۵درصد از تملک دولتی بر شرکت‌های اقتصادی را نمی‌توان با هیچ چسب تئوریکی بدان منضم کرد.

مطالعه متن

رضا پهلوی و آرمان‌گرایی نسل زد

بیایید از آرمان‌گرایی دست برداریم!

مهم‌ترین محرک پیروزی یک انقلاب‌، مردمان کشورند اما تاریخ انقلاب‌ها نشان می‌دهد که برای موفقیت و گذار سریع‌تر و کم‌هزینه‌تر، وجود حمایت‌های بین‌المللی نیز ضروری است. اگر دنیا – غرب و آمریکا – بدیلِ مشخصی در حالت خلأ قدرت در ایران نبیند، به انقلاب ما اذعان نخواهد کرد و این کارمان را به‌غایت دشوار می‌کند.

مطالعه متن

نسل زد و رنسانس ایرانی

نسل زد از آن‌رو به هیچ‌یک از وعده‌های نسل پنجاه‌وهفتی باور ندارد و چون مارگزیده‌ای از این افعی‌های خوش‌خط‌وخال دوری می‌جوید و آنان را مصداق بارز مهجورینی فاقد قوهٔ تمییز و نیازمند قیم می‌داند که عملاً تمام اختیارات شخصی خود را به ولی امر سپردند و ولایتش را پذیرفتند؛‌ مهجور و فاقد قوهٔ تمییز از آن جهت که در یورش ددمنشانهٔ اوباش حزب‌الله به آزادی‌های فردی و اجتماعی نه‌تنها از آزادی‌های اجتماعی دفاعی نکردند، بلکه تبهکارانه و با توجیه مبارزه با آمریکا و امپریالیسم عنان آزادی‌های شخصی خود از قبیل حق پوشش را هم در سینی طلا به ولی فقیه تقدیم کردند.

مطالعه متن

پادگان مرگ

نسل زد از روزی که متولد شد دنیای بیرون از پادگان را هم در کنار جهان تاریک خودش می‌دید و تاب مقاومت در برابر زندگی نداشت. پس شروع کرد به ساختن زندگی دزدیده شده‌اش در میان دیوارهای پادگان آشفته‌ای که روز به روز از آرمان‌های برپاکنندگانش فاصله می‌گرفت و هر خردی در رده‌های بالای قدرتش زائل شده بود. نسل زد منتظر نشد تا نور از بیرون بتابد و او زیر درخشش دوبارۀ خورشیدی تازه و در پرتو نوری موعود و زیر سایۀ آزادیِ آیان زندگی کند.

مطالعه متن

زبان فارسی

زبانی ازآن همگان

در جنبش مشروطه زبان پارسی نو بار دیگر در همان جایگاهی جای گرفت که از آغاز برای آن ساخته شده بود، از شمال آذربایجان تا جنوب سیستان و بلوچستان، از کرانه‌های ارس تا کناره‌های هیرمند و از دریای مازندران تا خلیج پارس فریاد آزادی‌خوهی به این زبان سرداده شد و چکامه‌ها بدین زبان سروده شدند، تا زبان پارسی همانی باشد که هماره می‌بود: پارسی در گذر زمان به دست مردمانی بیگانه با هم برساخته شد، تا پُلی باشد بر فراز رودهای خروشانی که میان آنان جدائی افکنده بودند، زبانی که از تُرک و عرب و عبرانی و هندی و سغدی و پارسی بدان سخن می‌گفتند، زبانی برای یافتن و دیدن آن دیگری و گذر از بیگانگی، زبانی که از همان آغاز برای هم‌پیوندی مردمان این خاک پدید آمده بود و در یک واژه؛ زبانی ازآن همه ایرانیان!

مطالعه متن

مرده‌رود در باطلاق مسقط

شکستن خط لولهٔ انتقال آب از اصفهان به یزد به‌واقع ادامهٔ فروپاشی محور مقاومت رژیم است. یک عملیات میلیتاریستی که قدم‌به‌قدم شکست خورده و عقب نشسته و اکنون به لحظهٔ فروریختن دروازه‌های شهر رسیده است. رژیم چرا دارد جام زهر را می‌نوشد و تن به مذاکره‌ای حقارت‌آمیز می‌دهد با قاتل سلیمانی؟ چون برنامه‌های نظامی‌اش شکست خورده و لجستیک نیروهای دفاعی‌اش از دست رفته است. این مذاکرات از سوی رژیم فقط تلاش برای دستیابی به یک توافق کمی آبرومندانه‌تر تسلیم خواهد بود. از این جنس که با زن‌ها و کودکانمان کاری نداشته باشید اما با خودمان هر کار که می‌خواهید بکنید. هر کار. خشکیدگی زاینده‌رود واضح و آشکار بخشی دیگر از همان شکستی است که رژیم را به پای مذاکره برای تسلیم کشانده. همه از چهل‌وپنج سال عمر یک مملکت می‌گویند که در این یاغی‌گریهای منطقه‌ای رژیم از دست رفته است. اما آن فقط بخشی از عوارض جمهوری اسلامی است. بخش بزرگتر قهقرای سرزمین است. سرزمینی که مصرف شده و  خشکیده و تا آخرین ذرهٔ خاک و قطرهٔ آب آن را چلانده‌اند برای برقراری خلافت شیعی.

مطالعه متن

یادداشت سردبیر

یادداشت سردبیر

انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ برآیند هم‌افزایی کدام نیروها بود؟ پیش‌رانه گفتمانی آن بر پایه کدام خواسته‌ها استوار شده بود؟ روش‌های کنشگران آن برای رسیدن به پیروزی زودرس چه بود؟ توده‌ها به این گفتمان‌ها چه واکنشی نشان می‌دادند؟ انگاشت کنشگران و توده‌های پیروان آن از آزادی، دموکراسی و دیگر ارزش‌های جهان مدرن چه بود؟ اسلام و مارکسیسم در کدام نقطه این انقلاب به هم رسیدند و فراتر از آن، درهم‌آمیختند؟ چه کسانی پنجاه‌وهفتی‌ نامیده می‌شوند؟ آیا این واژه یک شناسه نسلی است، یا نامی است که بر  باورمندان یک مجموعه گفتمانی نهاده می‌شود؟

مطالعه متن

در گرگ و میش سبز ویرانشهر

شاید از بختیاری سبزها باشد که هنوز هیچ‌جا اکوتوپیا امکان تحقق پیدا نکرده است. این شانس آنهاست که هنوز استالین و خمینی و مائو و کیم ایل سونگی نداشته‌اند که ایده‌هایشان را برای تحقق آرمانشهر فرضی تا به آخر پیش ببرد. شاید شانس آنارشیست‌ها هم باشد که قیام جمهوریخواهان کاتالونیا ـــ احتمالاً تنها جنبش آنارشیستی‌ای که ولو موقت و محدود موفق به برپایی یک دولت شده است ـــ تا به آخر پیش نرفت و با سرکوب به‌دست ژنرال فرانکو سیمای مظلوم و شهید ابدی پیدا کرد. فراگیری بحران‌های محیط زیستی البته ما را وامی‌دارد که به‌شدت در مسیر تحقق اکوتوپیا تلاش کنیم. اما از جایی به بعد باید حق را هم به اتوپیا بدهیم. اتوپیا علیه اکوتوپیا است اما اکوتوپیا بی اتوپیا می‌تواند دیستوپیایی باشد رنجبارتر از شوروی استالین و کرهٔ شمالی کیم ایل سونگ و ایران خمینی. طراحی نقشهٔ راه آینده هماره همین‌قدر پیچیده است و البته پرمسئله و دشوار.

مطالعه متن