شهریور آغازی نو

شهریور در آغازی نو

تجربهٔ جنبش مشروطه به ما می‌آموزد که پا‌به‌پای کنش سیاسی باید دست به گفتمان‌سازی نیز یازید. اگر در سال ۵۷ کسانی که خود را روشنفکر می‌نامیدند خودخواسته به آغوش روحانیت تبهکار شیعه خزیدند و سر از پای نشناخته به درون مرداب واپسماندگی و ارتجاع پریدند، شاید از آن‌رو بود که واژهٔ «روشنفکر» را به‌درستی ترجمه نکرده بودند. آنان در یک کژفهمی شگرف سخن ادوارد سعید را بدین‌گونه بازنویسی کردند که گویا کار روشنفکر تنها و تنها «نقد مناسبات قدرت» در جایگاه دولت و حکومت است.

مطالعه متن

محسن بنایی

آزادی و اندریافت‌های آن در سیاست ایرانی

آزادی یک ایستار کنشگرانه است. بدین‌ معنی که حکومت‌ها در پیروی از سرشت خود هماره در پی گسترش اقتدار یا اتوریتهٔ خویش‌اند و شهروندی که هم حق‌ها و هم خویشکاری‌های خود را می‌شناسد، در رویاروئی با ساختار سیاسی جامعه‌اش در کنشی سازمان‌یافته بر گرفتن آن حق‌ها پای‌ می‌فشارد حکومت را در زمینهٔ اقتدار گام‌به‌گام بازپس می‌راند. اگر حکومتی ابزار‌های سرکوب مردمانش یا دست‌کم توان کاستن از آزادی‌های آنان را نداشت، با ایستاری می‌شویم که به آن «هرج‌ومرج» می‌گوییم.

مطالعه متن

بنژامن کنستان

دربارهٔ آزادی باستانیان در سنجش با آزادی مدرن‌ها

بنگرید که چگونه ملّتی با تکیه بر نخستین نهادی که کاربست منظم آزادی سیاسی را برایش ممکن گردانده است بزرگی می‌یابد. به شهروندان ما از هر مرتبه و پیشه‌ای بنگرید که با خروج از محیط کارهای روزانه و از فعالیت‌های تولیدی خصوصی‌شان ناگهان خود را در تراز کارکردهای مهمی می‌یابند که قانون اساسی به ایشان واگذاشته است. یعنی گزینش با هوشیاری، پایداری با توانمندی، باطل‌سازی نیرنگ‌ها، رویارویی با تهدیدها، و پایداری والا در برابر فریبکاری. به میهن‌دوستی ناب و ژرف و صادقانه‌ای بنگرید که به شهرهایمان سایه افکنده و به دهکده‌هایمان زندگی بخشیده است و با گذر از کارگاه‌ها و جان بخشیدن به روستاها به روح سالم و پاک کشتکاران سودمند و بازرگانان زبردست ما احساس برخورداری از حقوق و ضرورت ضمانت‌های آن را نفوذ داده است. اینان با آگاهی به تاریخ رنج‌های خود و با آشنایی به درمان این رنج‌ها نگاهی بر سراسر فرانسه می‌افکنند و به‌عنوان حق‌شناسی ملّی، پس از سی سال با رأی خود، وفاداری به اصول را با برگزینش نامدارترین مدافع آزادی پاداش می‌دهند.

مطالعه متن

نهضت آزادی ایران

آزادی و «نهضت آزادی ایران»

بررسی مفهوم آزادی در اندیشه و عملکرد نهضت آزادی ایران به عنوان یکی از جریان‌های سیاسی تأثیرگذار در تاریخ معاصر نشان می‌دهد که این تشکل، علی‌رغم بهره‌گیری از واژه آزادی در نام خود، تفسیری محدود و ایدئولوژیک از این مفهوم ارائه داده است. در این نگرش، آزادی نه به عنوان حقی جهان‌شمول و برابر برای تمام انسان‌ها، بلکه به مثابه مفهومی مقید به چارچوب‌های اسلامی تعریف گردیده است.

مطالعه متن

از فقدان آزادی تا آزار مدام

از فقدان آزادی تا آزار مدام

آزادی بیان در ایران به‌حدی مخدوش شده است که دیگر هیچ‌کس نمی‌داند کدام حرف او را به زندان خواهد انداخت، کدام حرف او را به چوبۀ دار می‌سپارد یا کدام حرف خطری ندارد. حتی دیگر مثل قبل نیست که نظرات همان یک قدیس! که دهه‌ها به‌تنهایی حکومت کرده است و می‌کند مثل قبل اهمیت داشته باشد و خط قرمزها را مشخص کند. چرا که او اختیار را از خودش سلب کرده و به نیروهایش سپرده است. آنها هم اختیار جان و مال ملت را در اختیار دارند و به کسی پاسخگو نیستند و چون انسجامی در ایده و اجرا ندارند، تناقض در ترسیم خطوط حرکت و توقف فعالان و مردم عادی چنان آشکار شده است که عملاً نظارت و کنترل از دست رفته و جای آن را سلیقه و احساس و شکل روابط گرفته است.

مطالعه متن

آزادی؛ عقیده و حقوق فردی

آزادی؛ عقیده و حقوق فردی

اعتبار بین‌المللی اعلامیه و میثاق‌های حقوق بشر از لحاظ نظری به آن ارزشی فوق ملّی می‌بخشد. به این معنی که برخلاف بدیهیات حقوقی و سیاسیِ دوران تجدد، مانند احترام به استقلال و اصل عدم دخالت در امور داخلی کشورها، اعتبار بین‌المللی حقوق بشر عملاً به کشورهای دیگر و جامعه بین‌الملل حق نوعی نظارت و دخالت می‌دهد. یعنی هیچ کشوری نمی‌تواند به اعتبار استقلال، در زیر پا گذاشتن حقوق انسانی تضمین‌شده در اعلامیهٔ حقوق بشر و میثاق‌های مرتبط با آن برای خود آزادی عمل قائل باشد و هشدار یا اعتراض دیگران را دخالت در امور داخلی خود تلقی کند. درعمل، بسیاری از کشور‌ها به دلائل داخلی و اجتماعی یا دلائل ایدئولوژیک و یا امنیتی دربارهٔ اعمال پاره‌‌ای از مواد یا موارد مندرج در آن اسناد نظرات یا برداشت‌های متفاوتی داشته و از اجرای کامل آن طفره رفته‌‌اند.

مطالعه متن

چند جستار درباره مفهوم آزادی

چند جستار در مفهوم آزادی

می‌توان ادعا کرد که تنها در دموکراسی مدرن است که امکان رسیدن به آزادی میسر است. پس مبارزهٔ زنان برای کسب آزادی، مبارزه برای دموکراسی نیز هست. از اینجاست که می‌گوییم زنان نه‌تنها پیگیرترین مبارزان راه آزادی هستند، بلکه راه آنها به‌ناچار به استقرار دموکراسی می‌انجامد. از این‌رو رهبری مبارزات مردم توسط زنان به آزادی سایر اقشار اجتماعی نیز منتهی می‌شود، یعنی مستقل‌بودن جنبش زنان، برخلاف برخی ایده‌های رایج، بستر مبارزه را وسیع‌تر و همه‌گیرتر می‌کند. این موضوع حتی در دموکراسی‌های مستقر نیز مصداق دارد.

مطالعه متن

آزادی و مسئلهٔ دسپوتیسم

آزادی و مسئلهٔ دسپوتیسم

ریشهٔ دولتی که «آزادی» او را تضمین می‌کند در ترس اوست. اما، نه ترس از دسپوت، بلکه ترس نخستین (primordial fear) وضع انسانی. همان‌طور که ترس از خدا و مرگ ابدی باعث می‌شد اتباع مسیحی با نافرمانی خود پادشاه زمینی را به صیانت از کلیسا وادارد، ترس نخستین یا طبیعی (وقتی در سطحی گسترده از حیث اجتماعی از فخر و تقدس پوچ افسون‌زدایی شد. در این زمینه دسپوتیسم ناخواسته دوست «آزادی» است و به تحقق آن در فرآیند تاریخی کمک می‌کند) مولد نافرمانی خواهد بود که دولت را به صیانت از اتباع و بهبود وضع انسان وادار خواهد ساخت. وقتی انسان بفهمد و بپذیرد که «زیاده انسانی» است، «آزادی» و ضرورت با یکدیگر مصادف می‌شوند، او «آزاد» خواهد بود.

مطالعه متن

آزادی

 آزادی

جوهرهٔ آزادی‌های اجتماعی از آن‌رو نتوانست به «هستی» آزادی و فهم عمومی تبدیل شود و در روند ناگزیرش از حق تعیین سرنوشت به شراکت در حیات سیاسی و در یک کلام به دموکراسی ختم شود و با انقلاب ۵۷ از ریشه درآمد، که تولید محتواهای فرهنگی که شرط اول آموزش و استفادهٔ بهینه از جوهر آزادی بود در انحصار نگرش‌هایی بود که ساختار فکریشان با وجود تحصیلات مدرسی هنوز در عصبیت‌های ایلی تباری و پیشاشهرنشینی ریشه داشت. تولید محتوا و آموزش استفاده از آزادی نه به‌طور ذاتی بر عهدهٔ حاکمیت است و نه در توان حاکمیت بود. همین که دولت آزادی‌های اجتماعی را قانوناً به حق طبیعی اجتماع تبدیل کرده و با ایجاد قوهٔ قضائیهٔ مستقل از آن حفاظت می‌کرد به‌خودی‌خود کاری بود کارستان. این مهم یعنی سوبستانس آزادی را به اگزیستانس آزادی مبدل‌کردن در همه‌جای دنیا بر ذمهٔ روشنفکری است تا توده‌های مردم را با تولید اندیشه و محتواهای خردمندانه با هستی آزادی به‌عنوان ابزار لازم زیست اجتماعی آشنا کنند.

مطالعه متن