مقاله‌های شهریور
نهضت آزادی ایران

آزادی و «نهضت آزادی ایران»

بررسی مفهوم آزادی در اندیشه و عملکرد نهضت آزادی ایران به عنوان یکی از جریان‌های سیاسی تأثیرگذار در تاریخ معاصر نشان می‌دهد که این تشکل، علی‌رغم بهره‌گیری از واژه آزادی در نام خود، تفسیری محدود و ایدئولوژیک از این مفهوم ارائه داده است. در این نگرش، آزادی نه به عنوان حقی جهان‌شمول و برابر برای تمام انسان‌ها، بلکه به مثابه مفهومی مقید به چارچوب‌های اسلامی تعریف گردیده است.

مطالعه متن

از فقدان آزادی تا آزار مدام

از فقدان آزادی تا آزار مدام

آزادی بیان در ایران به‌حدی مخدوش شده است که دیگر هیچ‌کس نمی‌داند کدام حرف او را به زندان خواهد انداخت، کدام حرف او را به چوبۀ دار می‌سپارد یا کدام حرف خطری ندارد. حتی دیگر مثل قبل نیست که نظرات همان یک قدیس! که دهه‌ها به‌تنهایی حکومت کرده است و می‌کند مثل قبل اهمیت داشته باشد و خط قرمزها را مشخص کند. چرا که او اختیار را از خودش سلب کرده و به نیروهایش سپرده است. آنها هم اختیار جان و مال ملت را در اختیار دارند و به کسی پاسخگو نیستند و چون انسجامی در ایده و اجرا ندارند، تناقض در ترسیم خطوط حرکت و توقف فعالان و مردم عادی چنان آشکار شده است که عملاً نظارت و کنترل از دست رفته و جای آن را سلیقه و احساس و شکل روابط گرفته است.

مطالعه متن

ادراک روزمرهٔ آزادی

ادراک روزمرهٔ آزادی

ایمنی زنان در محیط‌های شهری جنبه‌ای اساسی از تضمین آزادی آن‌ها و امکان حرکت بدون ترس در فضاهای عمومی است. در ایران اما سهامدار و مقام مسئول و سازمان خصوصی (که از خصوصی بودن فقط نامش را یدک می‌کشد!) همه تحت سیطرۀ حکومتی زن‌ستیز که ارزش‌های کهنه‌اش به ماقبل شهرنشینی بشر بازمی‌گردد، ترجیح می‌دهند زن در خانه بماند و این را علناً بیان می‌کنند. پس از آنها نمی‌توان انتظار داشت که برای ایمنی بیشتر زن‌ها در سطح شهر و خیابان چاره‌ای بیندیشند.

مطالعه متن

آزادی؛ عقیده و حقوق فردی

آزادی؛ عقیده و حقوق فردی

اعتبار بین‌المللی اعلامیه و میثاق‌های حقوق بشر از لحاظ نظری به آن ارزشی فوق ملّی می‌بخشد. به این معنی که برخلاف بدیهیات حقوقی و سیاسیِ دوران تجدد، مانند احترام به استقلال و اصل عدم دخالت در امور داخلی کشورها، اعتبار بین‌المللی حقوق بشر عملاً به کشورهای دیگر و جامعه بین‌الملل حق نوعی نظارت و دخالت می‌دهد. یعنی هیچ کشوری نمی‌تواند به اعتبار استقلال، در زیر پا گذاشتن حقوق انسانی تضمین‌شده در اعلامیهٔ حقوق بشر و میثاق‌های مرتبط با آن برای خود آزادی عمل قائل باشد و هشدار یا اعتراض دیگران را دخالت در امور داخلی خود تلقی کند. درعمل، بسیاری از کشور‌ها به دلائل داخلی و اجتماعی یا دلائل ایدئولوژیک و یا امنیتی دربارهٔ اعمال پاره‌‌ای از مواد یا موارد مندرج در آن اسناد نظرات یا برداشت‌های متفاوتی داشته و از اجرای کامل آن طفره رفته‌‌اند.

مطالعه متن

چند جستار درباره مفهوم آزادی

چند جستار در مفهوم آزادی

می‌توان ادعا کرد که تنها در دموکراسی مدرن است که امکان رسیدن به آزادی میسر است. پس مبارزهٔ زنان برای کسب آزادی، مبارزه برای دموکراسی نیز هست. از اینجاست که می‌گوییم زنان نه‌تنها پیگیرترین مبارزان راه آزادی هستند، بلکه راه آنها به‌ناچار به استقرار دموکراسی می‌انجامد. از این‌رو رهبری مبارزات مردم توسط زنان به آزادی سایر اقشار اجتماعی نیز منتهی می‌شود، یعنی مستقل‌بودن جنبش زنان، برخلاف برخی ایده‌های رایج، بستر مبارزه را وسیع‌تر و همه‌گیرتر می‌کند. این موضوع حتی در دموکراسی‌های مستقر نیز مصداق دارد.

مطالعه متن

آزادی و مسئلهٔ دسپوتیسم

آزادی و مسئلهٔ دسپوتیسم

ریشهٔ دولتی که «آزادی» او را تضمین می‌کند در ترس اوست. اما، نه ترس از دسپوت، بلکه ترس نخستین (primordial fear) وضع انسانی. همان‌طور که ترس از خدا و مرگ ابدی باعث می‌شد اتباع مسیحی با نافرمانی خود پادشاه زمینی را به صیانت از کلیسا وادارد، ترس نخستین یا طبیعی (وقتی در سطحی گسترده از حیث اجتماعی از فخر و تقدس پوچ افسون‌زدایی شد. در این زمینه دسپوتیسم ناخواسته دوست «آزادی» است و به تحقق آن در فرآیند تاریخی کمک می‌کند) مولد نافرمانی خواهد بود که دولت را به صیانت از اتباع و بهبود وضع انسان وادار خواهد ساخت. وقتی انسان بفهمد و بپذیرد که «زیاده انسانی» است، «آزادی» و ضرورت با یکدیگر مصادف می‌شوند، او «آزاد» خواهد بود.

مطالعه متن

آزادی

 آزادی

جوهرهٔ آزادی‌های اجتماعی از آن‌رو نتوانست به «هستی» آزادی و فهم عمومی تبدیل شود و در روند ناگزیرش از حق تعیین سرنوشت به شراکت در حیات سیاسی و در یک کلام به دموکراسی ختم شود و با انقلاب ۵۷ از ریشه درآمد، که تولید محتواهای فرهنگی که شرط اول آموزش و استفادهٔ بهینه از جوهر آزادی بود در انحصار نگرش‌هایی بود که ساختار فکریشان با وجود تحصیلات مدرسی هنوز در عصبیت‌های ایلی تباری و پیشاشهرنشینی ریشه داشت. تولید محتوا و آموزش استفاده از آزادی نه به‌طور ذاتی بر عهدهٔ حاکمیت است و نه در توان حاکمیت بود. همین که دولت آزادی‌های اجتماعی را قانوناً به حق طبیعی اجتماع تبدیل کرده و با ایجاد قوهٔ قضائیهٔ مستقل از آن حفاظت می‌کرد به‌خودی‌خود کاری بود کارستان. این مهم یعنی سوبستانس آزادی را به اگزیستانس آزادی مبدل‌کردن در همه‌جای دنیا بر ذمهٔ روشنفکری است تا توده‌های مردم را با تولید اندیشه و محتواهای خردمندانه با هستی آزادی به‌عنوان ابزار لازم زیست اجتماعی آشنا کنند.

مطالعه متن

حق حاکمیت ملت (در دو تجربۀ مشروطیت و ولایت فقیه)

عده‌ای از روشن‌فکران دینی معمم یا مکلا یا روشن‌فکران سکولار، انقلابِ اسلامی و ارتجاعی و بنیادگرای سال ۵۷ را در امتداد انقلاب مشروطه می‌دانند. اما آیا واقعیت‌ها مؤید این نظر است؟ در ادامه، مقایسه‌ای کوتاه می‌کنیم بین اصول و اهداف دو جنبشی که یکی نگاه به پیش و دیگری نگاه به پس داشت؛ یکی مترقی و پیشرو و دیگری سیاه و ارتجاعی بود.

مطالعه متن

Start typing to see posts you are looking for.