از فقدان آزادی تا آزار مدام
آزادی بیان در ایران بهحدی مخدوش شده است که دیگر هیچکس نمیداند کدام حرف او را به زندان خواهد انداخت، کدام حرف او را به چوبۀ دار میسپارد یا کدام حرف خطری ندارد. حتی دیگر مثل قبل نیست که نظرات همان یک قدیس! که دههها بهتنهایی حکومت کرده است و میکند مثل قبل اهمیت داشته باشد و خط قرمزها را مشخص کند. چرا که او اختیار را از خودش سلب کرده و به نیروهایش سپرده است. آنها هم اختیار جان و مال ملت را در اختیار دارند و به کسی پاسخگو نیستند و چون انسجامی در ایده و اجرا ندارند، تناقض در ترسیم خطوط حرکت و توقف فعالان و مردم عادی چنان آشکار شده است که عملاً نظارت و کنترل از دست رفته و جای آن را سلیقه و احساس و شکل روابط گرفته است.