در گرگ و میش سبز ویرانشهر

شاید از بختیاری سبزها باشد که هنوز هیچ‌جا اکوتوپیا امکان تحقق پیدا نکرده است. این شانس آنهاست که هنوز استالین و خمینی و مائو و کیم ایل سونگی نداشته‌اند که ایده‌هایشان را برای تحقق آرمانشهر فرضی تا به آخر پیش ببرد. شاید شانس آنارشیست‌ها هم باشد که قیام جمهوریخواهان کاتالونیا ـــ احتمالاً تنها جنبش آنارشیستی‌ای که ولو موقت و محدود موفق به برپایی یک دولت شده است ـــ تا به آخر پیش نرفت و با سرکوب به‌دست ژنرال فرانکو سیمای مظلوم و شهید ابدی پیدا کرد. فراگیری بحران‌های محیط زیستی البته ما را وامی‌دارد که به‌شدت در مسیر تحقق اکوتوپیا تلاش کنیم. اما از جایی به بعد باید حق را هم به اتوپیا بدهیم. اتوپیا علیه اکوتوپیا است اما اکوتوپیا بی اتوپیا می‌تواند دیستوپیایی باشد رنجبارتر از شوروی استالین و کرهٔ شمالی کیم ایل سونگ و ایران خمینی. طراحی نقشهٔ راه آینده هماره همین‌قدر پیچیده است و البته پرمسئله و دشوار.

مطالعه متن

 آرمانگرایی علیه آزادی؛ مورد سبزها

به‌هررو، محیط‌ زیست می‌تواند دستمایهٔ خوبی برای پوپولیست‌ها باشد تا به قدرت برسند. پوپولیست‌ها از ترس‌ها، امیدها، آرزوها و عقاید جزمی ما تغذیه می‌کنند. با فروکاست دیگر پیشرانه‌های پوپولیسم، محیط‌زیست این قابلیت را دارد که دموکراسی را در برابر پوپولیسم پس براند. از استالین‌های سرخ به استالین‌های سبز. سبزها را مقایسه کنید با کمونیست‌ها، فاشیست‌ها، نازیست‌ها، دین‌پرستان و همهٔ دیگر آرمانگرایان نامی. ظریف‌تر و معصوم‌تر و قابل‌اعتمادتر به نظر می‌آیند. این‌طور نیست؟ اما دیدیم همین به‌ظاهر معصوم‌ترین آرمانگرایان چقدر می‌توانند برای آیندهٔ بشر خطری بالقوه باشند، در عین اینکه بحران‌های محیط‌زیستی غیرقابل انکارند و اساساً همهٔ ما به‌عنوان گونهٔ زیستی غالب وظیفه داریم که سبزگرا باشیم. آزادی همواره شهری بی‌دفاع بوده است که از همه‌سو دشمنان می‌توانسته‌اند و می‌توانند به آن هجوم ببرند. همهٔ حرف همین است.

مطالعه متن