پادگان مرگ
نسل زد از روزی که متولد شد دنیای بیرون از پادگان را هم در کنار جهان تاریک خودش میدید و تاب مقاومت در برابر زندگی نداشت. پس شروع کرد به ساختن زندگی دزدیده شدهاش در میان دیوارهای پادگان آشفتهای که روز به روز از آرمانهای برپاکنندگانش فاصله میگرفت و هر خردی در ردههای بالای قدرتش زائل شده بود. نسل زد منتظر نشد تا نور از بیرون بتابد و او زیر درخشش دوبارۀ خورشیدی تازه و در پرتو نوری موعود و زیر سایۀ آزادیِ آیان زندگی کند.