تهران، پادگانیترین پایتخت جهان
پادگانها و تأسیسات نظامی را البته در طرح جامع تهران و نقشههای مرتبط پنهان کردهاند، چونکه تعداد زیادی از پادگانها در طرح جامع پایتخت بهعنوان فضای سبز معرفی شدهاند. اما اگر بنا را بر طرح تفصیلی مناطق بیستودوگانه بگذاریم مساحت پادگانها و عرصههای نظامی غافلگیرمان میکند: ۱۰ درصد از کل مساحت پایتخت! عرصههای نظامی حاشیهٔ شهر جدای این مساحت است و آن ده درصد فقط شامل مساحتی میشود که در داخل محدودهٔ اداری پایتخت و لابهلای حوزهٔ مدیریت شهرداری قرار دارد.
خاطرم هست زمانی که در قالب کنسرسیومی از چند شرکت مهندسین مشاور کار تدوین طرح جامع جدید پایتخت و تلفیق طرحهای تفصیلی موضعی و موضوعی مرتبط را انجام میدادیم، اواخر دههٔ هشتاد و دورهٔ شهرداری قالیباف، مقایسهای کردیم با دیگر پایتختها و به این نتیجه رسیدیم که تهران پادگانیترین پایتخت جهان است. قاعدتاً طبق طرح جامع باید عرصههای نظامی بهتدریج به شهرداری واگذار شده و کاربری دیگری پیدا میکرد. اما مشکل این بود که شهردار خودش یک پاسدار بود و اتفاقاً به دنبال این بود که برای استقرار سپاه عرصههای تازهتری نه فقط در مناطق پیرامونی مثل منطقهٔ ۲۲ و ۱۸ و ۲۰ و ۷ بلکه حتی در سنتروم شهر و جایی مثل اراضی عباسآباد نیز اختصاص یابد. من الان اطلاعات تازهتری ندارم که گسترهٔ عرصههای نظامی در تهران به چه حد رسیده است. اما شواهد میگوید اگر از آن ۱۰ درصد مصرح در تلفیق طرحهای تفصیلی بیشتر نشده باشد، کمتر هم نیست.
نکتهٔ دیگر این است که همچنانکه از جمهوری اسلامی انتظار میرود مراکز نظامی حساستر و سطح بالاتر در همان عرصههای پادگانی پایتخت مستقر شدهاند. آنچه که تهران را به شهری کاملاً ناایمن تبدیل کرده است. بخشی از ناامنی را در جنگ کنونی رژیم با اسرائیل شهروندان تهرانی کاملا حس کردهاند. بخش دیگر حتی میتواند در زمان صلح رخ دهد. ماجرای نشت مواد رادیواکتیو در تورقوزآباد شهرری و یا انفجار موشکی در ملارد را به خاطر بیاورید.
به هر حال جمهوری اسلامی پدرجد حماس است که از مردم بهعنوان سپر انسانی برای حفاظت از ستیزهجویانش استفاده میکند. اغلب این پادگانها در دهههای سی و چهل در پیرامون شهر بودند و بعدها با توسعهٔ شهر به بخشی از مرکز شهر تبدیل شدند. اما اغلب پادگانها حتی در طرحهای تفصیلی دورهٔ زندهیاد نیکپی قرار بوده بهعنوان اراضی قهوهای و متعاقباً فضای سبز تغییر کاربری پیدا کنند. تا کار کشید به تسلط پاسدارها بر شهر که بهطور کلی پایتخت را از سویی به گوشت خامی تبدیل کرد برای مصرف در پروژههای میلیتاریستی رژیم و از سوی دیگر سکوی پرتاب مدیرانی که با ادعای روستازادگی و سادهزیستی آمدند اما هیچکدام به کمتر از پنتهاوسهای الهیه و فرمانیه راضی نشدند.
به هر رو در چنبرهٔ اهداف میلیتاریستی و فساد و ناکارآمدی تهران همچنان پادگانیترین پایتخت جهان باقی ماند. اینگونه است که جنگ اسرائیل با رژیم عملاً یک جنگ شهری شده است با تهدیدات مرگبار برای بیش از ۲۵ میلیون نفر شهروندان متروپل پایتخت از شهرکهای اطراف کرج تا ورامین و رودهن.