نسل زد و آغاز پایان ۵۷
مقدمه
در سالهای اخیر، نسل Z همواره هدف حملات و برچسبزنیهای گوناگون قرار گرفته است. برخی از نیروهای فکریِ پنجاهوهفتی، این نسل را به «بیسوادی»، «هیجانی بودن» و «عدم آگاهی از تاریخ» متهم میکنند. اما آیا این روایتها واقعاً با حقیقت سازگارند؟ نسل Z که در جریان انقلاب ملّی ۱۴۰۱ نقشی بیبدیل ایفا کرد، نهتنها بیسواد و ناآگاه نیست، بلکه دقیقاً همان نیرویی است که پرده از بسیاری از دروغهای تاریخی کنار زد و اصولی نوین برای فهم سیاست، جامعه و آزادی بنیان نهاد. این نسل، برخلاف تبلیغات دروغین نظام حاکم، به خوبی میداند که چگونه آیندهای روشنتر را برای ایران رقم بزند. یکی از شاخصترین ویژگیهای این نسل، گرایش گستردهٔ آن به شاهزاده رضا پهلوی و نظام مشروطه پادشاهی نظام سیاسی-حقوقی سکولار مبتنی بر دموکراسی است. در این مقاله، تلاش خواهیم کرد با تحلیل نقش این نسل در تحولات اخیر، پاسخ این ادعاهای مغرضانه را بدهیم.
آیا نسل Z بیسواد است؟
یکی از مهمترین برچسبهایی که علیه نسل Z زده میشود، «بیسوادی» است. این نسل در دنیایی بزرگ شده که دسترسی به اطلاعات هیچگاه به این گستردگی نبوده است. آنها از کودکی با اینترنت، شبکههای اجتماعی و منابع اطلاعاتی بیکران رشد کردهاند. برخلاف نسلهای گذشته که تنها از طریق رسانههای محدود حکومتی اطلاعات دریافت میکردند، نسل Z با برخورداری از چندمنبعی بودن اطلاعات، رویکردی تحلیلی و انتقادی نسبت به آنچه به عنوان «حقیقت» مطرح میشود، اتخاذ کرده است.
برای نمونه، در وقایع ۱۴۰۱ بسیاری از جوانان نسل Z با استفاده از منابع اطلاعاتی بینالمللی، آرشیوهای خبری و شبکههای اجتماعی، اطلاعات مربوط به فتنهٔ ۵۷ و تحولات سالهای بعد از آن را بررسی کرده و تناقضات روایتهای رسمی را به چالش کشیدند. آنها توانستند اسناد، فیلمها و تحلیلهای گوناگون را کنار هم بگذارند و نشان دهند که چگونه بسیاری از واقعیتها در تاریخ معاصر تحریف شدهاند. این نسل بهخوبی درک کرده است که چگونه ایران در دوران پهلوی دوم، در مسیر پیشرفت و توسعه قرار داشت، اما با فتنهٔ ۵۷، کشور به ورطهٔ نابودی کشیده شد.
نسلی هیجانی یا نسلی که انقلاب میکند؟
بعضی از جریانهای فکری گذشته، بهویژه آنهایی که فتنهٔ ۵۷ را تجربه کردهاند، نسل Z را به «هیجانزدگی» و «احساسی بودن» متهم میکنند. اما اگر تاریخ را مرور کنیم، خواهیم دید که خود آنها در سنین جوانی به مراتب احساسیتر و هیجانزدهتر از نسل Z بودند. درواقع، تفاوت بنیادین در این است که نسل Z با آگاهی و تحلیل عمیقتری دست به کنشگری سیاسی میزند.
به عنوان مثال، در جریان اعتراضات ۱۴۰۱، نوجوانان و جوانان نسل Z نه تنها به خیابانها آمدند، بلکه از روشهای جدیدی مانند سازماندهی آنلاین، انتشار اطلاعات در سطح جهانی و ارتباطگیری با رسانههای بینالمللی برای انتقال پیام خود استفاده کردند. در حالی که نسلهای گذشته بیشتر به شعارها و هیجانات لحظهای متکی بودند، نسل Z توانست با طراحی استراتژیهای هوشمندانه مانند تشکیل شبکههای اطلاعرسانی غیرمتمرکز و استفاده از تکنولوژی برای مستندسازی وقایع، جنبشی مؤثرتر و آگاهانهتر ایجاد کند. این نسل همچنین نشان داد که به دنبال بازگرداندن ایران به دوران شکوه و عظمت خود است؛ دورانی که تحت رهبری خاندان پهلوی، ایران به سمت مدرنیزاسیون و توسعهٔ پایدار حرکت میکرد.
شکستن روایتهای تحمیلی
نسل Z بر خلاف بسیاری از نسلهای قبل، به صورت انتقادی به روایتهای تحمیلشده از تاریخ نگاه میکند. این نسل دیگر روایتهای یکطرفه را نمیپذیرد و خود به دنبال کشف حقیقت میرود. برای مثال، بسیاری از جوانان امروزی در حال تحلیل دقیق اسناد و نوشتههای مربوط به دههٔ ۵۰ و ۶۰ هستند و سؤالاتی بنیادین دربارهٔ فتنهٔ ۵۷ و عملکرد نیروهای مختلف در آن دوران مطرح میکنند. آنها در تلاشند که دریابند آیا واقعاً فتنهٔ ۵۷ به نفع مردم بود یا خیر؟ آیا ایدئولوژیهای آن دوران توانستند وعدههای خود را عملی کنند؟ آیا ایران پس از آن پیشرفت کرد یا دچار قهقرا شد؟
این رویکرد، چالشی جدی برای نیروهای پنجاهوهفتی محسوب میشود که به دنبال حفظ روایتی خاص از فتنهٔ ۵۷ هستند و نمیتوانند بپذیرند که نسل جدید، این روایتها را زیر سؤال ببرد. نسل Z با تحلیل اتفاقاتی همچون اعتراضات ۸۸، دی ۹۶، آبان ۹۸ و انقلاب ملّی ۱۴۰۱، در حال بازنگری انتقادی تاریخ معاصر است و به جای پذیرش بیچونوچرای روایتهای رسمی، خود به دنبال یافتن حقیقت میرود. به همین دلیل، حمایت این نسل از شاهزاده رضا پهلوی، نه بر اساس هیجان، بلکه بر اساس شناخت دقیق و آگاهی عمیق از تاریخ و سرنوشت کشور است.
نتیجهگیری
نسل Z، نسلی است که مرزهای فکری سنتی را درنوردیده، با ذهنیتی باز و تحلیلی به سیاست و جامعه مینگرد و جرأت آن را دارد که در برابر کلیشهها و برچسبزنیها بایستد. این نسل، برخلاف ادعاهای مطرحشده، نه ناآگاه است و نه بیسواد، بلکه نسل روشنگری و پرسشگری است. در نهایت، آنچه امروز برای بسیاری از نیروهای قدیمیتر ناخوشایند است، نه «بیسوادی» یا «هیجانی بودن» نسل Z، بلکه این حقیقت است که این نسل، قدرت تغییر را در دست دارد و حاضر نیست قربانی اشتباهات گذشته شود. نسل Z، نسلی است که برای بازگرداندن ایران به مسیر پیشرفت، از شاهزاده رضا پهلوی و اندیشهٔ مشروطهخواهی حمایت میکند و برای آزادی و آبادی ایران، از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد.