شمارهٔ ۱۱، در دفاع از نسل ضد, مقاله

نسل زد؛ ایران و امید و آینده

نسل زد؛ ایران و امید و آینده

سعید بشیرتاش
سعید بشیرتاش

نسل زد؛ ایران و امید و آینده

 

نسل زد نامی است که پژوهشگران غربی بر روی نسلی که متولد سال‌های پایانی دههٔ هفتاد تا سال‌های آغازین دههٔ نود خورشیدی است گذارده‌اند. نسلی که با بازی‌های ویدیویی، جهان اینترنت و شبکه‌های اجتماعی بزرگ شده است. کافی است به مدت‌زمان روزانه‌ای که افراد این نسل در اینترنت به سر می‌برند یا به سرعت تایپ‌کردن آنها در تلفن‌های کوچک هوشمندشان نگاه کنیم و آن را با نسل‌های پیشین مقایسه کنیم تا ببینیم که طبیعتاً این نسل در سراسر جهان ویژگی‌های مشترکی دارد. طبیعی است که تکنولوژی سبک زندگی انسان‌ها را دگرگون می‌کند. یک جوان مصری در سدهٔ بیست‌ویکم نقاط مشترکی با یک جوان فرانسوی، چینی یا کلمبیاییِ هم‌نسل خود دارد که آنها را با هم‌میهن مصری قرن نوزده خود نمی‌توانسته داشته باشد. هرچه هم زمان می‌گذرد سرعت پیشرفت تکنولوژی بیشتر و جهان نیز به همان اندازه کوچک‌تر و فرهنگ و سبک زندگی انسان‌ها به هم شبیه‌تر می‌شود.

در همین چارچوب، طبیعی است که ارتباط ایرانیان با جهان و تأثیرگذاری متقابل بر یکدیگر همیشه در تاریخ وجود داشته و با گذر ‌زمان بیشتر هم می‌شود. انقلاب مشروطه، نهضت ملّی‌شدن نفت، انقلاب ۵۷ و جنبش‌های ملّی علیه جمهوری اسلامی، همگی، علاوه بر ریشه‌های ژرف تاریخ ملّی، از اندیشهٔ سیاسی جهان دوران خود نیز تأثیر پذیرفته و البته که خود این جنبش‌ها نیز تأثیر خود را بر جهان گذاشته‌اند.

اگر در دوران هخامنشیان حدود نیمی از انسان‌های کرهٔ خاکی در امپراتوری ایران زندگی می‌کردند و شناخت درستی از جهان آن دوران بدون شناخت امپراتوری ایران امکان‌پذیر نبود، در سده‌های اخیر تمدن غربی چنین نقشی را بازی کرده و بیشترین تأثیرپذیری ایرانیان از جهان غرب (اروپای غربی و آمریکا) بوده تا از جهان عرب، هندو، چینی یا دیگر تمدن‌ها.

در سدهٔ نوزدهم و آغاز سدهٔ بیستم، تأثیرپذیری ایرانیان از جهان غرب از راه ارتباطی زمینی بود. آذربایجان راه اصلی ورود مدرنیته به ایران بود. تجدد، که زادگاه آن اروپای غربی بود، چه از طریق قفقاز و چه از طریق عثمانی، ابتدا وارد آذربایجان و سپس وارد بقیهٔ ایران شد. با پیشرفت تکنولوژی و ایجاد صنعت هوایی، مسیرهای هوایی نقش مهمتری از مسیرهای زمینی در ارتباط با جهان غرب پیدا کردند. با ایجاد فرودگاه، از دهه‌های سی و چهل سدهٔ بیستم، به‌جای آذربایجان که در ارتباط زمینی با قفقاز و عثمانی بود، این تهران بود که با ارتباط هوایی مستقیماً به لندن، پاریس، برلین، رم و دیگر شهرهای غربی متصل و دروازهٔ ورود تجدد به ایران شد.

اما در سدهٔ بیست‌ویکم، به‌ویژه از اواخر دههٔ ۹۰ میلادی/۷۰ خورشیدی به بعد، انقلاب بزرگی در ارتباطات شکل گرفته و راه بسیار آسان‌تری برای تماس مستقیم با جهان ایجاد شده است. امروزه، دروازهٔ تماس با جهان غرب، بیش از راه زمینی و هوایی، اینترنت است. از آغاز سدهٔ بیست‌ویکم، تجدد و سبک زندگی مدرن و فرهنگ غربی مستقیماً از تلفن‌های هوشمند وارد تک‌تک خانه‌های کوچک‌ترین شهرها و دورافتاده‌ترین روستاهای ایران شده است. این ارتباطات باعث می‌شود که واژهٔ «دورافتاده» در آیندهٔ نزدیک معنای خود را از دست بدهد. دیگر نه‌فقط آذربایجان ‌و تهران و شهرهای بزرگ، بلکه همهٔ ایرانیان در همه‌جای ایران در ارتباط با جهان مدرن قرار دارند. نسل زد ایران فرزند چنین زمانه‌ای است. بی‌جهت نیست که صدای پیشرو و آزادیخواهانهٔ نسل زد ایران در دو جنبش آبان ۹۸ و ۱۴۰۱ را از شهرهای کوچکی شنیدیم که برای بسیاری از ما نام آن شهرها کاملاً ناآشنا بود.

در چارچوب چنین ارتباط پیوسته‌ای با جهان، نسل زد ایران با مقایسهٔ زندگی کنونی‌اش با زندگی هم‌نسلانش در دیگر کشورهای جهان، به‌ویژه جهان غرب، و مشاهدهٔ ناکارآمدی مطلق حکومت دینی، به‌صورت بنیادین خواهان همان آزادی‌ها، حقوق و توسعه‌ای است که شهروندان جهان غرب دارند. گفتمان خیزش ملّی ایران با شعار«زن، زندگی، آزادی» گفتمانی مبتنی بر حقوق و آزادی‌های فردی بود. دگرگونی‌های آتی در ایران، هر شکلی داشته باشد، نتیجه‌ای محتوم دارد: برای نسل جوان ایرانی حقوق و آزادی‌های فردی اصلی بنیادین است و جامعهٔ آینده ایران بر این اصول مبتنی خواهد بود. دموکراسی لیبرال در یک جمله یعنی: نظامی مبتنی بر حقوق و آزادی‌های فردی. جامعه‌ای که آزادی‌های فردی از ارزش‌های بنیادینش باشد جامعه‌ای است که سرانجام، هرچند پس از گذار از برخی دوره‌های سخت ‌و بحرانی در شرایط بغرنج ایران، به سوی یک دموکراسی لیبرال حرکت خواهد کرد. نسل زد ایران پل تاریخی به سوی آزادی است و دختران این نسل اگرنه بیشتر، دست‌کم نقشی برابر در این مبارزه ایفا می‌کنند؛ نقشی که مورد پذیرش، احترام و تحسین پسران نسل زد ایران قرار دارد.

در سبک زندگی نیز شاهد نزدیکی هرچه بیشتر نسل زد در ایران با هم‌نسلانش در جهان غرب هستیم. برای نسل زد ایران، چه دختران و چه پسران، رابطهٔ جنسی هرچه کمتر تابو و تبدیل به یک امر طبیعی شده است. نوع رابطه میان دختر و پسر نیز هرچه بیشتر به سوی توازن و برابری پیش می‌رود. برای نسل زد ایران، همهٔ تابوها در حال فروریختن هستند.

طبیعتاً، علیرغم برخی مشترکات، نمی‌توان مسائل و معضلات نسل زد در همه‌جای جهان را یکی دانست. معضلات نسل زد در کشورهای غربی ربط چندانی با معضلات نسل زد ایرانی ندارد. اگر در مدارس بلژیک شاهد گرایش جدی نسل زد به حمایت از مردم فلسطین هستیم یا مدتی گرتا تونبرگ با اعتراضاتش نماد بخشی از مطالبات نسل زد غربی می‌شود، دغدغه‌های فکری نسل زد ایران از جنس دیگری است. اگر نسل زد غربی دارای همه نوع حقوق و آزادی‌های فردی است، نسل زد ایرانی در مبارزه‌ای سخت و پیگیر برای بازپس‌گرفتن تک‌تک این حقوق و آزادی‌ها است.

در مبارزه برای بازپس‌گرفتن حقوق و آزادی‌های فردی ‌و بنیادین، نسل زد نه‌تنها رژیم اسلامی بلکه هرگونه ایدئولوژی و تفکر محدودکنندهٔ دینی را در تقابل با خود می‌بیند. انقلاب فرهنگی‌ای که در زیر پوست جامعهٔ ایرانی در ۴۶ سال گذشته رخ داده، امروزه در نسل زد کاملاً نهادینه شده است. امری که آنها را برای برداشتن سد اصلی در برابر آزادی خود، یعنی حکومت اسلامی، استوارتر و دلیرتر می‌کند. در همین رابطه، تیتر خبری وبسایت انصاف‌نیوز، وابسته به برخی جناح‌های اطلاعاتی نظام، قابل توجه است: «روایت معاون سابق بسیج سراج از شجاعت نسل z در اعتراضات ۱۴۰۱». پویان حسین‌پور، معاون وقت بسیج سراج، در روایتش از نسل زد می‌گوید: «با نسلی مواجهیم که قبلاً ندیده‌ایم، روحیات متفاوتی دارند. این نسل، نسل متهور است. نمی‌ترسد از اینکه با او درگیر شوید و بزنیدش. این نسلی است که چون شکست نخورده است، امید به پیروزی دارد… بینی و بین‌الله، آیا خود ما گاهی احساس نمی‌کنیم که کار پیچیده‌تر و سخت‌تر و بد‌تر شده و ممکن است اوضاع خراب شود؟»۱

نسل زد نسلی نیست که بتواند، مانند نسل‌های گذشته، تحمیل لچک بردگی را بر سر خود بپذیرد و به همین خاطر به‌شدت منتقد نسل‌های پیشین خود است. آنها می‌دانند که بدون دورانداختن زنجیر و لچک بردگی توان برانداختن حکومت دینی و بازپس‌گرفتن حقوق خود را نخواهند داشت. آنها نسل فرمانبرداری نیستند که حجاب بر سرشان تحمیل شود؛ چرا که از نظر فکری و فرهنگی با فرهنگ اسلامی دچار گسست ژرفی شده‌اند. سوزاندن روسری و عمامه‌پرانی در خیزش ملّی ۲۵۸۱ ( ۱۴۰۱) نگرش و رفتار نسل زد ایرانی با این مقوله‌ها را به‌روشنی نشان داد.

مسئلهٔ نسل زد ایران تنها آزادی نیست. نسل زد ایران در شرایط اقتصادی دشواری زندگی می‌کند و باور دارد که بدون برانداختن حکومت دینی، که آن را ریشهٔ مشکلات اقتصادی خود می‌داند، روزنهٔ امیدی به داشتن زندگی مرفه در برابر خود ندارد. نسل زد در آرزوی یک جامعهٔ توسعه‌یافته است و برای همین «توسعه» تبدیل به یکی از مهم‌ترین خواسته‌های این نسل شده است. در زمینهٔ توسعه‌گرایی، نسل زد ایران کمترین همپوشانی را با تفکرات تاریخی چپ ایرانی دارد.

یکی دیگر از ویژگی‌های نسل زد ایرانی را می‌توان تلاشش برای بازیافتن هویت ملّی خود دانست. بدون بررسی این ویژگی قادر به شناخت نسل زد ایران نخواهیم بود. ‌تلاش حکومت دینی برای هویت‌زدایی از ملّت ایران و انحلال آن در امّت اسلامی، منجر به واکنش جدی ملّت ایران به‌ویژه در نسل کنونی زد شده است. نه‌تنها در شبکه‌های اجتماعی، بلکه در کف خیابان‌ها و در همهٔ اعتراضات شاهد هرچه بیشتر برجسته‌شدن شعارها، خواسته‌ها و نمادهای ملّی هستیم. نسل زد ایران نسلی است که در پی بازگرداندن شکوه تاریخی و ملّی ایرانیان است.

نسل زد نتیجهٔ یک انقلاب ژرف فرهنگی-تمدنی است که در ایران رخ داده. انقلابی که نتیجهٔ بیش از صدوبیست سال تغییرات و تحولات مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی است و در دوران اینترنت سرعتی تصاعدی گرفته است. نسل زد دیگر هیچ زبان مشترکی با رژیم حاکم و ریشه‌های تاریخی-هویتی آن ندارد. عزت‌الله ضرغامی، وزیر وقت میراث فرهنگی و گردشگری در دوران خیزش ملّی ۱۴۰۱، از قول یک بازجوی وزارت اطلاعات که بازداشت‌شدگان نسل زد را هم بازجویی کرده می‌گوید: «من یک عمر بازجویی کردم، از آدم‌های درشت سیاسی بازجویی کردم و این چند روز چندصد نفر از افراد بازجویی کردم و این سخت‌ترین بازجویی من بود زیرا نه من می‌فهمم آنها چه می‌گویند و نه آنها می‌فهمند من چه می‌گویم.»۲ در تقابل میان نسل زد و رژیم، یکی باید برود یا به شکل طرف مقابل درآید. بدون شک، این نسل زد نیست که می‌رود.

نسل زد نقش اصلی را در خیزش ملّی ۱۴۰۱ ایفا کرد و بیشترین کشته‌ها را داد. نسلی که با دادن نیکا شاکرمی‌ها، مجیدرضا رهنوردها، سیاوش محمودی‌ها و صدها جانباختهٔ دیگر افتخاری برای تاریخ یک ملّت بزرگ شد. نسلی که، شخصاً شاهد آن بودم، جهان به افتخار آن کلاه از سر گرفت و به افتخار بلند شد.

اگرچه نسل‌های زد در سراسر جهان ویژگی‌های مشترکی دارند، اما شرایط و پیکار نسل زد ایران با شرایط و دغدغه‌های نسل زد در دیگر کشورها تفاوت فاحشی دارد. برای تأکید بر این شرایط متفاوت و ادای احترام به پیکار نسل زد ایران، شاید بهتر باشد نسل زد ایران را «نسل امید و آزادگی ایران» بنامیم.

 


 

۱- https://ensafnews.com/381298/فیلم-روایتی-معاون-سابق-بسیج-سراج-از-شج/

۲- https://www.radiofarda.com/a/iran-s-security-forces-faced-unprecedented-challenges-minister-says/32117973.html

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک‌گذاری این متن
Start typing to see posts you are looking for.