گفتمان ۵۷ـی و بحران هویتی ایران
تحلیل اتنوسمبولیستی هویت ملّی بر اساس نظریهی آنتونی دی. اسمیت
مقدمه
در تحلیل هویت ملّی ایران گفتمانهای مختلفی در طی تاریخ معاصر این کشور شکل گرفتهاند که برخی از آنها بر اساس افکار و ایدئولوژیهای خاص به بازتعریف یا حتی تحریف این هویت پرداختهاند. یکی از برجستهترین این گفتمانها «گفتمان ۵۷ـی» است که بهویژه پس از انقلاب ۱۳۵۷ و در تقابل با هویت ملّی ایرانی مطرح شد. این گفتمان که از همگرایی اسلامگرایان و چپگرایان در مبارزه با رژیم پهلوی سرچمشه میگیرد نهتنها هویت ملّی ایران را تحت تأثیر قرار داد بلکه موجب بحران هویتی در سطح جامعه شد. در این مقاله با استفاده از رویکرد اتنوسمبولیستی آنتونی دی. اسمیت و مفهوم «میراث تیرهی کهن» به تحلیل این گفتمان و تأثیر آن بر هویت ملّی ایران پرداخته میشود. در این چارچوب، بررسی اینکه چگونه اسطورهها و نمادها و خاطرات تاریخی میتوانند در بازسازی یا تخریب هویت ملّی نقش ایفا کنند اهمیت ویژهای دارد. همچنین فهم دقیق اینکه گفتمان ۵۷ـی چگونه هنوز بر فرآیند شکلدهی به هویت ملّی ایران اثرگذار است، میتواند راهگشای درک تحولات فرهنگی و سیاسی این کشور در دوران معاصر باشد.
رویکرد (اتنوسمبولیستی) میراث تیرهی کهنِ نمادین آنتونی دی. اسمیت و تحلیل هویت ملّی ایران
رویکرد «میراث تیرهی کهن» آنتونی دی. اسمیت، که بخشی از مکتب فرهنگی-قومی در مطالعات ملّیگرایی است، به توضیح ملّتها و ملّیگرایی با تمرکز بر عوامل فرهنگی و تداومهای پیشامدرن پرداخته است. اسمیت در این رویکرد، هویتهای ملّی را بهعنوان فرآیندهایی تدریجی و پیچیده در نظر میگیرد. او تأکید میکند که نقش «مجموعه اسطورهها و نمادها» و «خاطرات اسطورهای» در ایجاد و حفظ این هویتها در ملّتهای مدرن اهمیت فراوانی دارد (Smith؛ ۲۶). از دیدگاه اسمیت نظریههای مدرنیستی به شکلگیری تدریجی هویتهای ملّی توجه کافی نداشته و همچنین به قدرت «مجموعهی اسطوره-نماد» و «خاطرات اسطورهای» در ملّتهای مدرن بیتوجه بودهاند. بهویژه اسطورههای «عصر طلایی» و «انتخاب قومی» که به گفتهی اسمیت ابزارهای قدرتمندی برای همسو کردن جنبشهای ملّیگرایانه فراهم میکنند نمونهای بارز از این مفهوم هستند (Smith؛ ۶۲).
تحلیل هویت ملّی ایران: از دوران پهلوی تا جمهوری اسلامی
مفهوم هویت ملّی در ایران معاصر مسیری پیچیده و پرفرازونشیب طی کرده است. با بهرهگیری از نظریهی اتنوسمبولیستی آنتونی دی. اسمیت میتوان به بازخوانی هویت ملّی ایران در دو دورهی پهلوی و جمهوری اسلامی پرداخت. اسمیت برخلاف دیدگاههای قومگرایانهی مرسوم بر مفهوم ethnie تأکید دارد؛ لازم است تأکید کنم که از دیدگاه اسمیت مفهوم ethnie یعنی شبکهای از اسطورهها و نمادها و خاطرات تاریخی که در ساخت هویت ملّی نقش محوری دارند. این عناصر که «میراث تیرهی کهن» (Ethno-Symbolism Heritage) نامیده میشوند همواره در شکلدهی به هویت ایرانی نقشی کلیدی ایفا کردهاند.
در دوران پهلوی، احیای ملّیگرایی ایرانی با تأکید بر میراث پیش از اسلام و نمادهایی همچون «شیر و خورشید»، که ریشههای آن به دوران ساسانی بازمیگردد، در مرکز سیاستهای هویتی قرار گرفت (Shayegan؛ ۴۵). در این دوره ترویج هویت ملّی منسجم از طریق بازآفرینی روایتهای تاریخی و اسطورهای صورت گرفت که به تقویت مشروعیت حکومت کمک کرد (Ansari؛ ۸۷).
در مقابل، جمهوری اسلامی پس از انقلاب ۱۳۵۷ هویت ملّی را بر پایهی ارزشهای اسلامی-شیعه بازتعریف کرد. این بازسازی، با تأکید بر ایدئولوژی اسلامی در تمام ابعاد زندگی اجتماعی و سیاسی تحولی بنیادین در هویت ملّی ایران ایجاد کرد (Dabashi؛ ۱۰۸). این تغییر با رویکرد اسمیت دربارهی سیالیت هویتهای ملّی و نقش ایدئولوژیهای حاکم در بازتعریف این هویتها منطبق است. اسمیت استدلال میکند که «اتنی» غالب میتواند بسته به اینکه چه گروهی به قدرت میرسد و دیدگاه خود از ملّت را تحمیل میکند تغییر یابد (Smith؛ ۱-۵).
این چارچوب نظری به درک پیچیدگی هویت ملّی در ایران کمک میکند، جایی که نمادهای تاریخی و میراث فرهنگی و تغییرات ایدئولوژیک سیاسی و ماهیت چندلایه و متحول این هویت را از دوران پهلوی تا جمهوری اسلامی شکل دادهاند (Ansari؛ ۸۹-۹۱).
هویت ملّی در تاریخ معاصر ایران، بهویژه در قرن بیستم، دستخوش تحولات بنیادینی شده است. در این میان، دو ایدئولوژی ـــ اسلامگرایی و چپگرایی ـــ نقشی پررنگ در تغییر مسیر این هویت ایفا کردهاند. این دو جریان، علیرغم تفاوتهای بنیادین، در تقابل با امپریالیسم جهانی و مبارزه با حکومت پهلوی به هم نزدیک شدند. اما این اتحاد ایدئولوژیک به بهای دوری از هویت ملّی و ایرانگرایی تمام شد. با بهرهگیری از نظریهی اتنوسمبولیستی آنتونی دی. اسمیت، که بر نقش اسطورهها، نمادها و خاطرات مشترک در شکلگیری هویت ملّی تأکید دارد، میتوان این همگرایی را در چارچوب «میراث تیرهی کهن» تحلیل کرد. این میراث، اگرچه در بسترهای مختلف تاریخی بهگونهای متفاوت بازنمایی شده همواره یکی از عوامل کلیدی در بحران هویت ایرانی بوده است.
روایت پهلوی: احیای میراث ملّی در برابر امپریالیسم و ایدئولوژیهای فراملّی
در دوران پهلوی تلاش برای احیای میراث ملّی با تمرکز بر شکوه ایران پیش از اسلام، بخشی از سیاست فرهنگی حکومت بود. این تلاشها بهویژه در دورهی رضاشاه و سپس محمدرضاشاه، با هدف ساختن هویتی مدرن و ایرانمحور صورت گرفت. حکومت پهلوی با تأکید بر عناصر تاریخی و فرهنگی نظیر شاهنامه، معماری باستانی و نمادهای ایران باستان، در صدد تقویت هویت ملّی در برابر ایدئولوژیهای فراملّی ـــ اعم از مارکسیسم و اسلامگرایی ـــ برآمد (Milani؛ ۱۵۴).
منتقدان چپگرا و اسلامگرا این تلاشها را بهعنوان «ناسیونالیسم شاهنشاهی» یا تلاشی برای تحمیل هویتی ساختگی تعبیر کردند. یرواند آبراهامیان در آثار خود این دوران را بهشدت نقد کرده و آن را نوعی ناسیونالیسم اقتدارگرایانه دانسته است. اما نقدهای آبراهامیان به دلیل جانبداری آشکار از ایدئولوژی چپ و نادیدهگرفتن نقش تاریخی عناصر ملّی در ساخت هویت ایرانی گاه یکسویه و غیرمنصفانه به نظر میرسد (Abrahamian؛ ۱۳۲).
اتحاد اسلامگرایان و چپگرایان: همگرایی ایدئولوژیک در تقابل با هویت ملّی
با پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ هویت ملّی ایران وارد مرحلهای جدید شد. اسلامگرایان انقلابی و چپگرایان در جریان مبارزه با حکومت پهلوی ائتلافی نانوشته را شکل دادند. وجه مشترک این دو جریان ماهیت ضدامپریالیستی و ضدغربی آنها بود. این اتحاد که در ابتدا حول محور مبارزه با «امپریالیسم جهانی» و «نظام سرمایهداری وابسته» شکل گرفت، درعمل به نادیدهگرفتن هویت ملّی ایرانی و عناصر فرهنگی پیش از اسلام انجامید (Ansari؛ ۸۸).
چپگرایان ایرانی با الهام از مارکسیسم هویت ملّی را بهعنوان نمادی از ناسیونالیسم بورژوایی طرد کردند و آن را مانعی در مسیر انقلاب جهانی دانستند. در سوی دیگر، اسلامگرایان نیز با تأکید بر بازگشت به ارزشهای اصیل اسلامی، میراث پیشااسلامی را با برچسب «جاهلیت» کنار گذاشتند. این رویکرد، هویت ایرانی را به هویتی کاملاً ایدئولوژیک و انقلابی-اسلامی تقلیل داد (Behdad؛ ۱۷۳).
در دوران پس از انقلاب سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی حول محور مبارزه با «استکبار جهانی» و ترویج ارزشهای انقلابی شکل گرفت. این سیاستها، نهتنها به حذف عناصر هویت ملّی پیشااسلامی از کتب درسی و متون آموزشی منجر شد، بلکه تلاش کرد تا تاریخ ایران را در چارچوبی انقلابی بازتعریف کند.
در این بازتعریف، مفاهیم فراملّی مانند «امت اسلامی» جایگزین ایدههای ملیگرایانه شد و میراث تاریخی ایران به حاشیه رانده شد. این تغییرات، جامعه ایران را با شکاف عمیقی در هویت فرهنگی مواجه کرد: از یک سو، گروهی که به میراث ملّی و تاریخی ایران وفادار بود، و از سوی دیگر، گروهی که هویت انقلابی-اسلامی را بهعنوان هویت برتر پذیرفت (Katouzian؛ ۱۴۸).
اتحاد اسلامگرایان و چپگرایان درعمل به تضعیف هویت ملّی و ایرانزدایی از گفتمان رسمی منجر شد. آنها در مبارزه با امپریالیسم چنان غرق شدند که هرگونه نقد درونی یا تأکید بر عناصر ملّی را بهعنوان خیانت یا حمایت از نظام پیشین تعبیر میکردند. این نگاه ایدئولوژیک فضای سیاسی و فرهنگی کشور را بهشدت رادیکال کرد و به توجیه نقض گسترده حقوق بشر گروید.
جمعبندی: بازنگری در هویت ملّی ایرانی
تحلیل هویت ملّی ایران از منظر اتنوسمبولیسم آنتونی دی. اسمیت نشان میدهد که این هویت همواره در معرض بازتعریف بوده است. میراث تیرهی کهن بهعنوان شبکهای از اسطورهها و نمادهای مشترک ـــ هرچند در دورههای مختلف تاریخی به حاشیه رانده شده ـــ همچنان در ناخودآگاه جمعی ایرانیان حضور دارد. از این میراث همچنان بهعنوان نیرویی قدرتمند میتوان برای شکلدهی به هویت ملّی ایران در آیندهای نزدیک بهره برد.
اگرچه رابطهی نزدیک اسلامگرایی و ایدئولوژی چپ در ابتدا با هدف مبارزه با امپریالیسم و سرمایهداری شکل گرفت، درنهایت به تضعیف هویت ملّی و بحران فرهنگی منجر شد. این همپوشانی و اتحاد را «گفتمان ۵۷ـی» مینامم که بهطور آشکار بر ضد منافع ملّی ایران و رشد و شکوفایی آن عمل کرده است. هرگونه تأکید بر این اندیشههای ضدملّی امروز همان معنای گفتمان ۵۷ـی را دارد که همچنان ایران را از شکوفایی و پیشرفت در آیندهای بهتر و مدرن دور نگه میدارد. از این رو، باید از این اندیشههای ۵۷ـی برحذر بود و به سمت بازتعریف هویت ملّی و بازسازی کشور در راستای شکوفایی پایدار حرکت کرد. ایران نیازمند نگاه جدیدی است که با توجه به میراث ملّی خود، بهویژه در برابر ایدئولوژیهای ضدملّی، مسیر پیشرفت و رشد را هموار کند.
- Ansari, Ali M. Modern Iran: The Pahlavis and After. Cambridge University Press, 2006.
- Dabashi, Hamid. Iran: A People Interrupted. New Press, 2006.
- Shayegan, Daryush. Cultural Schizophrenia: Islamic Societies Confronting the West. Syracuse University Press, 1992.
- Smith, Anthony D. National Identity. University of Nevada Press, 2009.
- Abrahamian, Ervand. Iran Between Two Revolutions. Princeton UP, 1982.
- Ansari, Ali M. Modern Iran: Nationalism and Political Identity. Routledge, 2003.
- Behdad, Sohrab. Class and Labor in Iran: Did the Revolution Matter? Syracuse UP, 2001.
- Dabashi, Hamid. Iran: A People Interrupted. New York: New Press, 2007.
- Katouzian, Homa. The Political Economy of Modern Iran. St. Martin’s Press, 1981.
- Milani, Abbas. The Shah. Palgrave Macmillan, 2011.