مهران بهروزفغانی روزنامهنگار و پژوهشگر علوم ارتباطات
وجود دهها شهرک و ناحیهٔ صنعتی با صدها شغل تولیدی، خدماتی و کشاورزی در استان خوزستان، آنقدر قابلیت دارد که شهرستانهای استان، بیشوکم، در سایهٔ نفت، همچنان، یک قطب اقتصادی باشند. طبیعت دستودلباز منطقهٔ زاگرس تا همین پنجاه سال قبل، از شمال تا جنوب خوزستان را سرپا نگه داشته بود. نفت و دیگر داشتهها و سرمایههای طبیعی این سرزمینِ داغ اما زنده موجب شد که این استان، از ابتدای دههٔ ۱۳۴۰، در مدار توسعه بیفتد؛ طُرفه اینکه توانست ترکیبی از جمعیت مهاجران را از سراسر ایران به خود جذب کند. با این حال، اقتصاد خوزستان، امروز، رونق دهههای گذشته را ندارد.
داشتهها و نداشتههای استان خوزستان چه بوده و امروزه چیست که تقریباً نیمی از شهرکهای صنعتیاش در یک دههٔ اخیر و بعد از جنگ، نیمهجان و غیرفعال شده است؟ فعلاً، پالایشگاههای نفت، گاز و پتروشیمی از نفس نیفتادهاند، اگرچه نفس مردم را تنگ کردهاند.
منظومهٔ اقتصادی خوزستان گرفتار چه شده که مردم و کارگران صنایع مختلفش معترض هستند و با افزایش ناگهانی قیمت بنزین، در جمعه روزی از سال ۱۳۹۸، خوابشان پریشان میشود؟ شاید که زخمهای هشت سال جنگ یا آنچه «بیمهری دولتها، احساس تبعیض، بیتوجهی حاکمیت و سوءمدیریتهای پیدرپی» گفته میشود، خوزستان را آنقدر آزردهخاطر کرده که در صف اعتراضها قرار بگیرد. شاید سرک کشیدن به دور و نزدیک تاریخ، در کنار آمار و اسناد و روایت برخی شاهدان عینی، ما را به جوابی برساند.
***
همه چیز زیر سر نفت است؟
تاریخ اگر درست روایت کرده باشد، کشف و استخراج نفت در مناطق نفتخیز خوزستان نه تنها پیشانینوشت مردم استانهای جنوب غربی، بلکه سرنوشت ایران را هم از حدود سال ۱۲۸۷خورشیدی (۱۹۰۸) تغییر داد. ویلیام ناکس دارسی، تاجری انگلیسی، به کمک یک واسطه توانسته بود مظفرالدینشاه قاجار را به امضای موافقتنامهای ترغیب کند که بر اساس آن، امتیاز همهجانبهٔ کشف و فروش نفت در ایران، بهجز مناطق هممرز با روسیه، به مدت شصت سال در اختیار او قرار میگرفت. در عوض، دارسی باید ۲۰ هزار لیره و ۲۰ هزار سهم از شرکتی را که باید ثبت میشد، به دولت ایران پرداخت میکرد، و دولت یعنی شخص مظفرالدینشاه.
اولین تلاشها برای استخراج نفت در غرب ایران به نتیجه نرسید. پس نگاهها به استان خوزستان در جنوب غرب دوخته شد. مسجدسلیمان که به گواه تاریخ، پیش از آن، رونقی نداشت، اولین منطقهای بود که نشان داد چه سرمایهای در دل خود دارد. شهری که گفته میشود به برکت نفت، نه تنها در ایران بلکه در سراسر خاورمیانه، به یکی از شهرهای پیشرفته تبدیل شد.
پیش از این، مردم خوزستان مشغول کشاورزی، دامداری، صیادی و پیشهوری بودند. کارگران ساده، نیمهماهر و ماهر هم کسب و روزی خود را داشتند. بسیاری کارگر فصلی بودند و با کوچ عشایر و ایلات همراه میشدند. ساکنان همسایهٔ دور و نزدیک خلیج فارس هم، سفرهٔ خود را از نخلستانها و دریا طلب میکردند و دریانوردی و پیشهوری، در حد و اندازهٔ مقدور، کسبوکارشان بود. داشتههای خوزستان جلگه، جنگل، مراتع و طبیعتی دستودلباز و رودخانههای چون کارون، دز، مارون، کرخه و اروند بود که به کشاورزان، صیادان و مشاغل سنتی کمک میکرد. اما با فوران نفت از کارگران ساده و ماهر تا کشاورزان فصلی، همه، فهمیدند که نفت سفرهشان را رنگین میکند.
پژوهشگران تاریخ اجتماعی ایران به استناد مدارک شرح میدهند که چگونه توسعهٔ میدانهای نفتی از همان ابتدا زمینههای تبدیل کار فصلی به کار دائمی را فراهم کرد. آن زمان نفت نیاز به کارگران بسیار داشت و کارگران جذب شدند. به تدریج، همراهی با کوچ عشایر و ییلاق و قشلاق و علاقه به مشاغل سنتی کمتر شد. تورج اتابکی، پژوهشگر ارشد تاریخ اجتماعی ایران، در پژوهشی سترگ، دربارهٔ تأثیر نفت در شکلگیری طبقات کارگری در ایران، که خلاصهای از بخش اول آن به شکل مقاله منتشر شده است، عقیده دارد که به تدریج و ابتدا با نظارت بزرگان ایلاتی همچون بختیاری، هستههای کاریابی و جذب نیروی کار در سایهٔ صنعت نفت و در شکل ابتدایی خود پایهگذاری شد.
البته، استفاده از روابط قومی و طایفهای در جذب نیروی انسانی موثر بوده است. طُرفه اینکه این شکل از روابط، دههها بعد، مفهوم «با همبودگی» را تقویت کرد؛ مفهومی که اتحادیهها و کانونهای صنفی و تشکلهای کارگری را دل خود پرورش داد.
صنایع جدید و رونق کسبوکار
تأثیر نفت بر رونق اقتصادی خوزستان را به سختی میتوان نادیده گرفت. به گواهی اسناد و آمار، نفت مهمترین پایهٔ رونق اقتصاد ایران و توسعه کسبوکار در خوزستان بوده است. با این حال، صدها کارخانهٔ تولیدی، خدماتی و صنعتی دیگر قبل از سال ۱۳۵۷ ایجاد شد. همزمان، صادرات محصولات غیرنفتی خوزستان هم از بنادر جنوبی رونق داشت.
برخی پژوهشها نشان میدهند که اهمیت نفت در رشد اقتصاد ایران تا قبل از دههٔ ۱۳۴۰ خیلی دندانگیر نبوده، ولی موافقانی هم هستند که میگویند به شکرانهٔ فوران نفت، به «تدریج»، تاریخ تازهای از رونق اقتصادی و تغییر شیوهٔ زندگی و اشتغال رقم خورد و کارگران ماهر و کاربلد در کنار مهندسان جایگاهی پیدا کردند. در همین حال، صنایع راهسازی، جادهسازی، حملونقل زمینی و دریایی ایجاد شد. نتیجه اینکه مردم خوزستان صاحب تجربهٔ جدیدی از کسبوکار و رفاه شدند.
در شمال و بخشهایی از جنوب خوزستان که نفتخیز نبودند، وضعیت فرق میکرد. در این مناطق، کشاورزی و دامداری به رشد و توسعهٔ خود ادامه دادند. از اواسط دههٔ ۱۳۳۰، زیرساختهای صنایع تولیدی و خدماتی در حوزههای مختلف مستقل از نفت ایجاد شد و رفتهرفته قوام پیدا کرد؛ برای نمونه از گلیمبافی تا توسعهٔ نخلستانها و صیادی را میتوان نام برد.
آوازهٔ رونق اقتصادی در خوزستان به سراسر ایران رسیده بود و دستکم تا یک دهه قبل از انقلاب ۱۳۵۷ مهاجرتها به خوزستان زیاد شد. «ا. فرد»، شاعد عینی همین تغییرات در ۶۰ سال اخیر برایمان تعریف میکند که در چشم برهمزدنی، کارگران با هر مهارتی از ساده تا ماهر از شهرهای ایران، حاشیهٔ خلیج فارس، هند و ترکیه روانهٔ خوزستان شدند. جمعیت شهرهایی مانند آبادان و اهواز ترکیبی شده بود از اقوام ایرانی و غیرایرانی که هر کدامشان جذب مشاغل و صنایع مختلفی شدند، و فقط نفت انگیزه نبود.
نتایج اولین سرشماری عمومی، در سال ۱۳۳۵، شاید گواهی بر این ادعا باشد. همچنین، نتایج سرشماری در آبادان میتواند نمونهای از وضعیت شهرهای رو به توسعهٔ استان خوزستان باشد. در آبادان و حومه با داشتن ۲۸۳ هزار و ۶۰۱ نفر جمعیت، ۶۸ درصد از مردان۱۰ سال به بالا شاغل بودند. ۸۳ درصد زنان ۱۰ سال به بالا خانهدار و فقط ۳ درصد شاغل بودند. بررسی «وضعیت اشتغال» در آبادان همچنین نشان میدهد که از گروه شاغلان، ۴۷ درصد در استخدام دولت، ۲۴ درصد مزدبگیر کارفرمایان غیردولتی، ۲۳ درصد خویشفرما، یک درصد کارفرما و ۳ درصد هم در کارگاههای خانوادگی کار میکردند.
این افراد در بخشهای صنعتی و تولیدی، خدمات، حملونقل، امور اداری، استخراج از معادن و کشاورزی مشغول بودهاند؛ صیادی، جنگلبانی، تعمیر ماشین آلات، کار در معادن نفت، زغالسنگ و گاز، ساختمان سازی، نساجی، برنج و پنبه پاککنی و تهیه و تولید لبنات از مهمترین شغلها بوده است.
در پنج دههٔ گذشته معروف بود که غذای کارگر، حتماً، چلوکباب است و پپسی. اما به نظر یک جای کار لنگ میزد. برخی کارشناسان معتقدند که توسعهٔ متکی به نفت، زمینهساز بروز آفتهایی شده و در نتیجه، اقتصاد مبتنی بر تولید و کار از دست رفته است. در چنین شرایطی به نظرِ حسن مسرت، استاد اقتصاد در آلمان،«وقتی شرایط سیاسی و اجتماعی کشور آماده نباشد، آن ثروت نه تنها منبع خیر و برکت نیست بلکه میتواند مایهٔ شر و فساد هم باشد.».
بیکاری، احساس تبعیض و فراموششدگی
هشت سال جنگ چهرهٔ اقتصادی استانهایی همچون خوزستان را تغییر داد. برخی نمایندگان ادوار مجلس گفتهاند هنوز شهرهایی مانند خرمشهر به طور کامل بازسازی و نوسازی نشدهاند. بیکاری، یکی دیگر از مواردی است که بر مشکلات افزوده است. حمید پورمحمدی، معاون اقتصادی و هماهنگی سازمان برنامه و بودجه، مرداد ماه سال ۹۸، اعلام کرده بود که «نرخ بیکاری در استان خوزستان ۱۴ درصد است». از آن تاریخ تا کنون (زمستان ۱۳۹۹) مسئولان کشوری و استانی، بیشوکم، همان عدد را تکرار میکنند.
جغرافیای اقتصادی و فرصتهای شغلی در استان خوزستان، نه به مانند پنج دههٔ گذشته، که حتی شباهتی به ده سال قبل هم ندارد. مسئولان استانی از اجرای برنامههایی با قابلیت اجرا و اشتغالزایی خبر میدهند. در سوی دیگر، برخی مقامات با اشاره به بیکاری نیروهای تحصیلکردهٔ استان، خواستار توجه بیشتر شرکتهای نفتی و جذب آنها شدند. حمید سیلاوی، فرماندار دشت آزادگان، در نشست «هماهنگی و تعامل شرکتهای نفتی غرب کارون با مدیران دشت آزادگان» در سوسنگرد، از بیکاری جوانان تحصیلکرده ابراز نگرانی کرده و گفته است: «با توجه به معضل بیکاری در این منطقهٔ مرزی و حساس، شرکتهای نفتی بر اساس عمل به مسئولیت اجتماعی، اشتغال جوانان بومی و مشارکت در طرحهای عامالمنفعه را در مناطق شهری و روستایی در اولویت قرار دهند.»
در دهههای اخیر، گلایه و شکایت مردم خوزستان از «بیکاری، گسترش فقر، احساس تبعیض و فراموشی» است. به گواهی مطالعات و پژوهشهای دانشگاهی و مطالعات مؤسسههای دولتی، دسترسی مردم خوزستان به شاخصهایی که میزان رفاه و امنیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تعریف میکنند، محدود شده است و «برخورداریِ شهرهای استان خوزستان از خدمات، فرصتها و موقعیتهای اقتصادی، متوازن نیست.»
در گفتوگو با یک شهروند بازنشستهٔ آبادانی که روزگاری انباردار یک شرکت بوده، دنبال ردپایی از احساس تبعیض، بیتوجهی و شکاف اقتصادی میان مردم میگردم. به خیالم این احساس میتواند بیان دیگری از نگرانیهایی باشد که مردم خوزستان در سالهای اخیر به آنها اشاره کردهاند: «خودی و غیرخودی، بیتوجهی و محرومیت». به نظر همین نگرانیهاست که کارگران و کارکنان بسیاری از کارگاهها، کارخانهها و شرکتهایی همچون شرکت کشت و توسعهٔ نیشکر هفتتپه، فولاد اهواز و آب و فاضلاب آن شهر را رنجانده است، و البته حقوقهای معوقه.
به گفتهٔ ا. فرد، دستکم یک دهه پیش از انقلاب ۱۳۵۷، «رفاه برابر برای همه کارمندان و کارگران» وجود داشت. او به خاطر دارد که در همسایگی با هفتتپه که کارخانههای فعالی وجود داشت، شهرکهایی برای مدیران، کارمندان و کارگران ساخته شده بود که در هر کدامشان امکانات مساوی وجود داشت. به تعبیر او، «البته کیفیت این امکانات متفاوت بود ولی امکانات برای همهٔ گروههای شغلی وجود داشت و از تبعیض خبری نبود».
حاشیهنشینی و اقتصاد نامتوازن در دو نیمهٔ خوزستان
قابلیتها و چشماندازهای اقتصادیْ استان خوزستان را از پنج دههٔ قبل به دو نیمهٔ غربی و شرقی تقسیم کرده است. پژوهشهای مبتنی بر اندازهگیری شاخصهای توسعه و رفاه (شامل آموزش، خدمات، بهداشت و اقتصاد)، تقریباً، از دههٔ ۱۳۹۰ بر «عدم توازن» در بهرهمندی از امکانات رفاهی و کمتر بودن بهرهمندی نیمهٔ شرقی تأکید دارند. این پژوهشها با تأکید بر اینکه «پراکنش توسعهٔ اقتصادی در خوزستان در راستای برابری و عدالت اجتماعی» نیست، نشان دادهاند که «تمرکز توسعهٔ اقتصادی به شکل نسبی در جنوب و غرب خوزستان است و امکانات و خدمات در شهرهای اهواز و بندر ماهشهر متمرکز است و شهرهای آبادان، شوش و شوشتر بسیار کمتر از آنها از رفاه و خدمات بهرهمند هستند.»
اما این همهٔ ماجرا نیست. در سایهٔ کاهش فرصتهای شغلی، طی چند دههٔ اخیر، گرداگرد شهرهای بزرگ و تقریباً «برخوردار و توسعهیافتهٔ» خوزستان، دهها شهرک با جمعیت «حاشیهنشین و نواحی پیرامونی» شکل گرفته است. ساکنان این نواحی شکایت دارند که از دسترسی به امکانات اولیه همچون آب آشامیدنی و خدمات بهداشتی محروم هستند. برخی رسانهها در ایران مشکلات خوزستان را «بیآبی، بیکاری، اعتیاد، فقر گسترده، تبعیض و بیعدالتی، پارتیبازی در سازمانهای دولتی، استخدام نیروهای غیربومی، انتقال آب از خوزستان و نبود بهداشت» میدانند.
مطالعات مراکز پژوهشی و راهبردی وابسته به دولت و دیگر نهادها نشان میدهند که ادامهٔ توسعهٔ نامتوازن اقتصادی، در محرومیت بیشتر مردم خوزستان نقش داشته است و «به تناسب افزایش بیکاریها و فقر و محرومیت، فاصلهٔ طبقات اجتماعی بیشتر میشود.»
وجود ۲۸ شهرک صنعتی، ۲۳ ناحیهٔ صنعتی و دهها پالایشگاه و تأسیسات صنعتی در حوزههای نفت، پتروشیمی، گاز و بخار و بنادر صادراتی، به تنهایی، کافی است تا اقتصاد خوزستان سرپا بماند. آمار دقیق و رسمی از فعالیت همهٔ این شرکتها در دست نیست. به گزارش رسانهها تعدادی از واحدهای تولیدی در شرایط دشوار اقتصادی قرار گرفته و برخی نیز تعطیل شدهاند. در همین حال، ادارهٔ صنایع استان خوزستان از تصویب ۳۱ ناحیهٔ صنعتی جدید و ۱۱ مورد واگذاری خبر داده است. روند برخی از این واگذاریها مانند واگذاری شرکت کشت و توسعهٔ نیشکر هفتهتپه، تا کنون، با مناقشههای زیادی همراه بوده است.
جغرافیای ناخوش اقتصادی و اعتراضها
به همهٔ اینها اضافه کنید وضعیت معیشتی کارگران تصفیهٔ شکر، لولهسازی اهواز و دهها مورد دیگر که نزدیک به دو سال است حقوق دریافت نکردهاند. کارگران معترض در خوزستان حقوقهای معوقهٔ شش ماه تا یک سال خود را دادخواهی میکنند. آنان، همچنین، از دست به دست شدن مدیریتها و واگذاری کارخانهها و شرکتها به بخش خصوصی نگران و ناراضیاند. نمونهاش: کارگران دائمی و فصلی نیشکر و صنایع جانبی آن که همچنان در بلاتکلیفی به سر میبرند.
تعداد اعتراضات کارگری در ایران، طی سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۷، نشان میدهد که روزانه، تقریباً، ۱۷ اعتصاب در شرکتها، کارخانهها و صنایع مختلف بیشتر شهرهای ایران به ویژه در جنوب کشور رخ داده است. این اعتراضات صنفی در سالهای ۹۸ و ۹۹ هم ادامه داشته است. فهرست این اعتراضات بلندبالاست. کارکنان و کارگران تأکید دارند که «غم نان و امنیت شغلی» دارند.
تاریخ اگر درست روایت کرده باشد، جغرافیای اقتصادی خوزستان و فعالیت صنایع آن از ابتدا با پیوندهای قومی و طایفهای گره خورده است. حضور نیروی انسانی مهاجر به استان خوزستان همانقدر که الگویی برای همزیستی است، به همان اندازه، باعث عمیقتر شدن «همپیوندیها» نیز شده است. هر عضو از این خانوادهٔ گسترده، سرنوشتی پیوندخورده با طایفهٔ خود دارد. این شکلِ بزرگتر یعنی همهٔ خوزستان.
دلایل دامنهدار بودن اعتراضات خوزستان، در قیاس با استانهای دیگر، در مهاجرپذیری و وجود روابط طایفهای و ترکیب قومی متکثری نهفته است که از ویژگیهای مهم این استان است. این همان باهمبودگی است که باعث میشود در شوک «افزایش ناگهانی قیمت بنزین» معترضان مقابل تیر و درفش قرار بگیرند.