سبزها و نقیضهٔ تبلیغات آپوکالیپتیک
همهٔ ما بخشی از درآمد خود را به شرکتهای بیمه میدهیم. چرا؟ چون ترسانده شدهایم. چون میترسیم از آنچه با ما هشدار داده شده. البته که بخشی از این ترس منطقی است. همیشه احتمال تصادف رانندگی وجود دارد و وای به حال ما اگر بیمه ماشینمان را تمدید نکرده باشیم و بهخاطر یک ثانیه غفلت خراش کوچکی بیندازیم روی بدنه یک مازراتی پشت چراغ قرمز. به همین سادگی کل پساندازمان شاید بر باد رود. اما واقعاً تا حالا چند نفر را دیدهاید بهخاطر سقوط چیزی روی سقف ماشینشان خیلی لطمه دیده باشند؟ در اغلب سندهای بیمه لابهلای آن صفحات متعدد و سطور طولانی با متنهای پیچیده حقوقی یک بند هم هست در این باره که تعداد زیادی از ما ماهانه برای ان هم هزینه میپردازیم. خلاصه اینکه لازم است ما بترسیم، وگرنه صنعت بیمه ورشکسته میشود.
نکته این است که ظاهراً برای جلب توجه مردم به خطرات گسترش بحرانهای محیط زیستی چارهای جز ترساندن آنها از پیامدهای این بحرانها نیست. اما به نظر میرسد اینگونه تبلیغات آپوکالیپتیک در عمل خیلی هم به نفع اقتدارگرایان خواهد بود. مثلاً گفته میشود بخشی از گرایش به راست در اروپا و از جمله رأی مثبت مردم بریتانیا به برگزیت از جمله به دلیل نگرانیهای آنها از عواقب اجتماعی تغییرات اقلیمی بوده است. اینکه با گسترش گرمایش جهانی موجهای مهاجرت از آسیا و آفریقا به اروپا شدت خواهد گرفت و بریتانیا بهتر است راهش را از اروپا جدا کند و به دنبال سیاستهای افراطی راستگرایانه باشد علیه مهاجرت. میدانیم که مهاجرتهای اقلیمی در همه تاریخ راهی بودهاند برای انطباق با تغییرات اقلیمی. در قضیه برگزیت آشکارا تبلیغات آپوکالیپتیک نتیجه عکس داده است.
تبلیغات ترساننده محیط زیستی امروزه همه جا دیده میشود. ترس مثل مواد مخدر است برای آنکه تاثیر لازم را بگذارد به تدریج باید دوزهای بالاتری از آن مصرف شود. در این باره نتایج یک نظرسنجی که با هدف سنجش میزان اضطراب محیط زیستی نسل جوان در سال ۲۰۲۱ تحت سرپرستی دانشگاه بث بریتانیا و با همکاری پنج دانشگاه دیگر در ۱۰ کشور جهان انجام شد قابل توجه است۱. منابع این بررسی را کمپین و گروه تحقیق “آواز” (Avaaz) تامین کرده است. “آواز” میگوید که این بزرگترین مطالعه در نوع خود با پرسش از ۱۰ هزار جوان ۱۶ تا ۲۵ ساله بوده است. تقریباً ۶۰ درصد جوانانی که در این بررسی مورد پرسش قرار گرفتند گفتند که خیلی یا شدیداً در باره آینده جهان احساس نگرانی میکنند. بیش از ۴۵ درصد پرسش شوندگان گفتند احساسات آنها درباره اقلیم بر زندگی روزمره آنها اثر میگذارد. سهچهارم گفتند که فکر میکنند آینده ترسناک است. بیش از نیمی (۵۶ درصد) گفتند به نظر آنها سرنوشت بشر محتوم است. دو سوم گفتند که احساس اندوه، ترس و اضطراب میکنند. بسیاری احساس بیم، خشم، عجز، اندوه و شرم – و همچنین امید – میکردند. کارولاین هیکمن نویسندهٔ اصلی این مطالعه از دانشگاه بث به بیبیسی نیوز گفته است: “این اضطراب فقط به تخریب محیط زیست مربوط نمیشود، بلکه به بی عملی دولتها در زمینه تغییر اقلیم هم گره خورده است. جوانان احساس میکنند دولتهایشان به آنها خیانت کردهاند و آنها را تنها گذاشتهاند. وی افزوده است که از هر ده جوانی که در ده کشور مختلف جهان مورد پرسش قرار گرفتهاند چهار نفر میگویند تردید دارند بچه دار شوند.”
ترساندن مدام چه تأثیری بر مردم دارد؟ اول به این نکته توجه کنیم که این فرض که مردم با آگاهی اکولوژیک داوطلبانه به حفظ محیط زیست رو میآورند ساده لوحانه و خوشبینانه است. Ann Kaplan در کتاب ترومای اقلیمی (Climate Trauma 2016) فهرستی طولانی برشمرده است از فیلمها و داستانهایی که بر محور فجایع اقلیمی و محیطی ساخته یا نوشته شدهاند. بر مبنای کتاب کاپلان جانمایه این گونه آثار رو به افزایش سینمایی و هنری “آینده نگریهای ویرانشهری” است. اینگونه آینده نگریها با ترومای ناشی از یازده سپتامبر قابل مقایسه است. همانقدر مردم را میترساند و نگران آینده میکند. کاپلان میگوید: یک ابزار سیستمهای توتالیتر گستراندن شکلی از ترومای ویرانشهری در قالب شکل سیاسی استرس پیش از حادثه است. Pretrauma political syndrome. آنها مردم را از آیندهای موهوم ترسانده و مدافع وضع موجود میکنند. (صفحات ۲ و ۶ کتاب). این یک نکته کلیدی است. بهره گیری افراطی از ابزار ترساندن برای هشدار درباره بحرانهای محیط زیستی عملاً به جای ایجاد یک جنبش مترقی تحول گرا به یک وضعیت محافظه کارانه برای چسبیدن به وضع موجود تبدیل میشود. برمیگردیم به آن اصل مقدس جغرافیدانان: ماهیت پدیدهها کاملاً وابسته به مقیاس آنهاست. ترساندن از جایی به بعد به جای آگاهی بخشی و هشدار تبدیل میشود به ویروسی برای اشاعه سندرم استرس پیش از حادثه. اگر از صبح تا شب توی سر شما بزنند که بحران بزرگ و مرگبار و ویرانگری در راه است واکنش شما چه خواهد بود؟ آگامبن میگوید: “امروزه بحران به این معنا است که شما باید اطاعت کنید”.
به هر رو، سندرم استرس پیش از حادثه شما را به اطاعت وامیدارد، نه اعتراض. و با آگاهی از همین فرض خودکامگان و توتالیترها همیشه پروپاگاندای هراس افکنی را پیش بردهاند. فرض این است که خودکامگان آینده برای چنین هراس افکنیهایی جذابترین محملی که خواهند یافت محیط زیست و بحرانهای فزاینده آن خواهد بود. مگر اینکه از جایی به بعد خطر حمله موجودات فضایی از خطر بحرانهای محیط زیستی جدیتر شود.
در پی فروپاشی شوروی خبرنگاری از واتسلاو هاول روشنفکر (و متعاقباً رئیس جمهور چک) پرسیده بود پس از جنگ سرد مهمترین وظیفه روشنفکران چه خواهد بود؟ او پاسخ داده بود پرداختن به محیط زیست. میشود با وارونه ساختن گزارهها نشان داد که پشت این حرف لطیف و روشنفکرانه هاول چه هیولای مهیبی کمین کرده است: متعاقب جنگ سرد خودکامگان از دعوای سوسیالیسم – کاپیتالیسم شیفت میکنند به بحرانهای محیط زیستی. سی سال از آن حرف هاول گذشته. عملاً در عرصه جامعه خودکامگان در حوزه محیط زیست فعالتر از روشنفکران به نظر میرسند. هیاهوی هالیوودی سیاستمداران در گرماگرم هر اجلاس اقلیمی را ببینید.
https://www.bbc.com/persian/world-58579904