بخش آزاد, شمارهٔ ۱۱، در دفاع از نسل ضد

بیایید از آرمان‌گرایی دست برداریم!

بیایید از آرمان‌گرایی دست برداریم!

رضا پهلوی و آرمان‌گرایی نسل زد
Former Crown Prince of Iran Reza Pahlavi poses for a portrait in Munich, Germany on Feb. 17, 2023.

بیایید از آرمان‌گرایی دست برداریم!

شاید قبلاً نسخه‌ای از حکایت زیر را شنیده‌ باشید:

می‌گویند زنی شوهرش را گم کرده بود. زن – اسمش را صغرا می‌گذاریم – همراه با خواهرش، کبرا به کلانتری محل می‌رود و گزارش مفقودی شوهرش را می‌دهد. افسر مسئول از او می‌خواهد تا مشخصات ظاهری شوهرش را بگوید. زن می‌گوید: «یک متر و ۸۵ سانت قد، چهارشانه، با موهای مشکی پرپشت، با چشمانی نافذ، با صدایی گرم و…»

در همان حالی که صغراخانم مشغول توصیف ویژگی‌های شوهرش است، کبرا او را نیشگون می‌گیرد و می‌گوید: «شوهرت که این شکلی نیست؛ قدش کوتاه‌تره، قدری شکم داره، موهاشم کم‌پشت شده!»

صغرا جواب می‌دهد: «خودم می‌دونم شوهرم چه شکلیه، ولی حالا که می‌خوان برام شوهر پیدا کنن بذار یه خوبشو پیدا کنن!»

ذهنیت صغرا، نمایانگر ذهنیت بخشی از  اپوزیسیون جمهوری اسلامی است، آنان بی‌آنکه واقعیات و گزینه‌های موجود را در نظر بگیرند، درصدد یافتن آرمانی‌ترین بدیل‌ها برای انقلاب و دوران گذار پس از جمهوری اسلامی هستند. آنان می‌گویند: «حالا که میخوایم انقلاب کنیم چرا یه انقلاب بی‌نقص نکنیم؟ بذار چهره یا چهره‌های معرکه برای گذار پیدا کنیم که هیچ‌کس نتونه ازشون ایرادی بگیره!» گویی ما در سوئیس هستیم و فرصتی نامحدود برای تصمیم‌گیری داریم (درواقع برخی از کسانی که چنین تزهایی ارائه می‌دهند خودشان در سوئیس و کشورهای مشابه آن زندگی می‌کنند و درک درستی از وضعیت مهلک مردم ایران ندارند، برخی نیز اساساً نمی‌خواهند انقلاب شود).

زندگی عرصۀ محدودیت‌هاست. شخصیت بی‌نقص وجود ندارد. ما در دنیا و به‌تبع آن در عالم سیاست، از ابزارها و گزینه‌های محدودی برخورداریم. نمی‌توانیم جادو کنیم. اکنون کارت‌هایی برای بازی مقابل رژیم داریم. بهترین کارت کدام است؟ کارت ایدئال یا بی‌نقص نه، بهترین در میان کارت‌های موجود؟ کسی که – فارغ از خوش‌آمدِ شخص ما – بیش از سایرین در ایران محبوبیت و مقبولیت دارد، همواره بر محتوای دموکراسیِ سکولار و تمامیت ارضی تأکید کرده، خواستار رابطۀ دوستانۀ مبتنی بر منافع ملی با همۀ جهان و من‌جمله اسرائیل است و می‌گوید فرم نظام آتی را باید مردم انتخاب کنند، کیست؟

می‌دانم برخی از شما شاهزاده رضا پهلوی را چهرۀ سیاسی آرمانی برای گذار نمی‌دانید، اما واقعیت آن است که او بهترین کارتی است که می‌توانیم از آن سود ببریم و به‌عنوان بدیلی برای دوران گذار برکشیمش.

مهم‌ترین محرک پیروزی یک انقلاب‌، مردمان کشورند اما تاریخ انقلاب‌ها نشان می‌دهد که برای موفقیت و گذار سریع‌تر و کم‌هزینه‌تر، وجود حمایت‌های بین‌المللی نیز ضروری است. اگر دنیا – غرب و آمریکا – بدیلِ مشخصی در حالت خلأ قدرت در ایران نبیند، به انقلاب ما اذعان نخواهد کرد و این کارمان را به‌غایت دشوار می‌کند.

آیا من می‌توانم بگویم که گذار با محوریت شاهزاده رضا پهلوی خوشبختی ما را تضمین می‌کند؟ البته که نه! هیچ‌کس نمی‌تواند چنین تضمینی ارائه دهد. متغیرهای بی‌شماری در این میان نقش بازی می‌کنند و ازاین‌رو پیش‌بینی آینده ناممکن است، ولی می‌توانم بگویم که او در قیاس با گزینه‌های موجود شانس بیشتری برای تحقق‌بخشی به اهداف انقلاب ما دارد. وی طی ماه‌های پس از جنبش مهسا نشان داد که از سایر چهره‌های مطرح اپوزیسیون، باثبات‌تر، پخته‌تر و روادارتر است. به‌عنوان یک جمهوری‌خواه تا همین اواخر، او را فردی این‌چنین معقول نمی‌دانستم اما مواضع وی نسبت به رویدادهای این چند ماه آشکار ساخت که اشتباه می‌کردم.

نمی‌گویم خوشبختی ما با پهلوی قطعی است، ولی تضمین می‌کنم با تداوم جمهوری اسلامی بدبخت و بدبخت‌تر می‌شویم، تضمین می‌کنم دل‌خوش کردن به گروه‌های «آرمان‌گرایِ» چپ، قبیله‌گرایان، و پنجاه‌وهفتی‌ها، بیچارگیِ بیش‌ازپیش ما را در پی خواهد داشت. تاریخ این‌ را نشان داده است.

بدترین سناریوی مخالفان پهلوی آن است که با تثبیت محوریت او، ایران در چنگال خمینی دیگری اسیر می‌شود؛ اما به‌گمانم احتمال سناریوی بدل شدن پهلوی به خمینی، به دو دلیل مردود است: دلیل نخست آنکه جهان‌بینی و ارزش‌های او آشکارا مخالف جهان‌بینی و ارزش‌های خمینی‌اند. دلیل دوم و احتمالاً مهم‌تر آنکه جامعۀ امروز ایران و به‌ویژه جوانانش، جوانان گنگ و پخمۀ پنجاه‌وهفتی نیستند.

اما فرض کنید، زبانم لال، او  به شاهی مستبد بدل شود، آیا یک شاه مستبد و مدرن، بهتر از خمینیِ واپس‌گرا نخواهد بود؟ در این صورت حداقل آزادی‌های مدنی ما تضمین می‌شود و احتمالاً اقتصاد بازتر و پویاتری خواهیم یافت. فراموش نکنید ما داریم غرق می‌شویم. این فرصت همیشگی نخواهد بود.

یکی از مهم‌ترین عوامل وقوع انقلاب ویران‌گر ۵۷، آرمان‌گرایی پنجاه‌وهفتی‌ها بود و یکی از موانع انقلاب کنونی، آرمان‌گرایی بسیاری از ما؛ بیایید تا از آرمان‌گرایی‌های پوچ دست برداریم و امکانات واقعی‌مان را دریابیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک‌گذاری این متن
Start typing to see posts you are looking for.