مقاله, شمارهٔ ۱۱، در دفاع از نسل ضد

نسل زد و خُرده‌گیرانش

نسل زد و خُرده‌گیرانش

نسل زد و خرده‌گیرانش، سرمقاله شمارهٔ ۱۱ شهریور
نسل زد و خرده‌گیرانش، دکتر محسن بنائی، مزدک بامدادان سرمقاله شمارهٔ ۱۱ شهریور

نسل زد و خُرده‌گیرانش

یادداشت سردبیر

 

خیزش ۱۴۰۱ را می‌توان بی هیچ چون‌وچرایی یک انقلاب ملی در همه سویه‌های آن دانست. اگر انقلاب با نگاه به درونمایه عربی آن در چم دگرگونی باشد[۱]، می‌توان آن خیزش پرشکوه را یک انقلاب دانست. از دیگر سو واژه Revolution در آغاز پیدایشش در زبان‌های اروپایی در سده ۱۴ نخست در چم چرخش پیکرهای آسمانی بر گِرد یکدیگر بود (the revolution of the moon around the earth)[۲]. واژه روولوسیون برگرفته از revolvere در چم بازچرخیدن یا واپس‌غلتیدن است و برای نخستین بار پس از انقلاب شکوهمند (Glorious Revolution) در اندریافت اجتماعی به کار رفت و از آن پس به هر دگرگونی ژرف و بنیادین (انقلاب صنعتی، انقلاب جنسی، انقلاب دیجیتال و . . .) گفته شد.

با چنین پیش‌زمینه‌ای دیگر چندان بی‌راه نخواهد بود، اگر خیزش ۱۴۰۱ را یک انقلاب در اندریافت مدرن این واژه بنامیم، این انقلاب همه ارزش‌ها، پادارزش‌ها، هنجارها و گفتمان‌های جامعه ایرانی را دچار یک دگرگونی ژرف کرد و کوتاه‌سخن آنکه در پی آن جامعه ایرانی بازپس‌غَلتید. این بازچرخیدن و واغلطیدن ولی یک‌شبه رخ نداد و از “هیچ” پدید نیامد. پشتوانه اجتماعی این دگرگونی ژرف نسلی بود که نه تنها بر سرکوبگران خویش، که همزمان بر نسل پیشین و انقلابی که آن نسل زاییده آن بود نیز برشوریده بود؛ نسل “زد”.

سه ماه پیش از قتل حکومتی مهسا-ژینا امینی نوشته بودم «ایران در کوران یک انقلاب نوین است. این انقلاب پیش از آنکه در خیابان به انجام برسد، نخست در اندیشه و جان و روان ایرانیان به بار خواهد نشست. انقلابی نو در برابر انقلاب ۵۷، یک “ضد انقلاب”»[۳]. سه ماه دیرتر این پیشبینی برآورده شد و خیزشی سرتاسر ایران را درگرفت که همه گفتمان‌هایش در نقطه روبروی گفتمان‌های انقلاب اسلامی بودند، یک “ضدانقلاب” که فرجام یک گسست نسلی و چرخش گفتمانی بود.

انقلاب ملی ۱۴۰۱ اگرچه نتوانست رژیم اسلامی را سرنگون کند و بدینگونه ساختار سیاسی را دچار یک دگرگونی ژرف کند، ولی نزدیک به همه هنجارهای آن را درهم‌شکست و گفتمان‌ها و هنجارهای ویژه خود را آفرید. بیهوده نبود که درست از فردای فروکش جنبش در خیابان، دو نسل پیشین، یعنی نسلی که انقلاب اسلامی را آفریده بود و نسلی که انقلاب اسلامی او را آفریده بود، با نسل زد از در ستیز درآمدند. دهه‌هشتادی‌ها ولی با دلیری و بی‌باکی و ایستادگی شگفت‌انگیز خود جهانی را به کرنش واداشته بودند و نمی‌شد به سادگی از پسشان برآمد، پس ستیز با آنان می‌بایست در پشت نگاهِ از بالا و رویکرد خودبرتربینانه خرده‌گیران پنهان می‌شد. «اینها اهل مطالعه نیستند»، «اینها هیجانی هستند»، «نگاه اینان به سیاست بسیار سطحی است»، «زبان اینان سکسیستی و بسیار آلوده است» و . . . تنها مشتی از خروار این نگاه خودپرستانه به نسلی بود که نام خود را در تاریخ ایران جاودانه کرده بود.

به‌راستی نسل زد چیست؟ ویژگی‌های آن کدامند؟ چرا حتا تبه‌کارترین نیروهای سرکوب در برابر آنان کم آوردند و نتوانستند خَمی بر ابروی آنان بنشانند؟

در این شماره شهریور به این پرسش‌ها و بسیار فراتر از نها خواهیم پرداخت. آنها خواهیم پرداخت.

 


 

[۱] عرب‌ها برای Revolution واژه “اَلثُّورَه” را به‌کار می‌برند.

[۲] برای نمونه بنگرید به کتاب کپرنیک: De revolutionibus orbium coelestium

[۳] https://baznegari.de/?p=512  (گذر از ۵۷ و چرخش گفتمانی در ایران)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک‌گذاری این متن
Start typing to see posts you are looking for.