ادراک روزمرهٔ آزادی
رابطهٔ شهروند و بهخصوص زنان با خیابان
این روزها بر هیچکس پوشیده نیست که خیابان و فضاهای شهری جزئی از زندگی انسانهای شهرنشین هستند و تقریباً همه مجبورند بخشی از زندگیشان را در آن جاها بگذرانند. عبور و مرور شهروندان و حملونقل شهری از بزرگترین مسائلیست که مسئولان به آن توجه ویژه دارند و برای شهروندان از هر لحاظ اهمیت دارد. مسئولان موظند در قبال مالیات و عوارض گوناگونی که از شهروندان دریافت میکنند امنیت معابر را تأمین کنند، برای نظافت آن برنامه داشته باشند و با استفاده از خدمات شرکتهای خصوصی و عمومی به شکل روزانه به آن رسیدگی کنند، برای زیباسازی آن از متخصصان کمک بگیرند و با ا فراد خاطی که معابر عمومی را خصوصی فرض میکنند یا امنیت آن را مختل میکنند برخورد کنند.
در ایران هم مثل بیشتر جاهای دنیا قوانینی برای نحوۀ استفادۀ شهروندان از مکانها و معابر عمومی وجود دارد اما به دلیل ضعف نهادهای نظارتی و اجرایی این مکانها امنیت و سلامت و زیبایی کافی برای استفادۀ بهینۀ شهروندان را ندارند و این امر باعث شده تا بهرهگیری شهروندان از این مکانها کمتر از حد استاندارد باشد. مثلاً زنان ایرانی عموماً این مکانها را برای ورزش و پیادهروی انتخاب نمیکنند چون از هیچ مناسب نیست. پیادهروهای باریک و اغلب ویران که جا به جا ساختمانسازها و کسبه و خودرو و موتور مسدودشان کردهاند. پارکها و فضاهای سبز کمترین مسیر مناسب را برای پیادهروی دارند و اغلب با موزاییکهایی طرحدار که اصلاً مناسب راه رفتن نیست فرش شدهاند و باقی فضا هم باغچههایی که پر از درخت و بوته است و نمیشود در آنها قدم گذاشت. در کل در بیشتر شهرهای ایران فضای مناسب و امن و زیبا برای استفادۀ شهروندان و بهخصوص زنان بسیار اندک است
علاوهبر آزارگرها که به علت کمرنگ بودن بازدارندگی قانون در ایران، تعدادشان زیاد است و تأثیرشان بر کیفیت استفادۀ زن ایرانی از فضاهای عمومی کم نیست، و علاوه بر پلیس که از جانیان خطرناکتر است، محیط شهری و شکل خیابانها و نورشان هم طوریست که قدم زدن در آنها، در روز به یک شکل آسیبزا و غیرقابل تحمل است و در شب جور دیگری.
مدیریت فضاهای شهری بر توانایی زنها برای رفتوآمد بیدلهره و عاری از ترس از خشونت و آزار تأثیر میگذارد چرا که زنان ایمنی در فضاهای عمومی را متفاوت از مردان درک میکنند و اغلب احساس آسیبپذیری بیشتری نسبت به تهدیداتی مانند آزار جنسی دارند که میتواند حرکت آنها را محدود کرده و آزادی آنها را در فعالیتهای روزمره مختل کند.
زنها در ایران به شکلی سیستماتیک از هرگونه حق ایراد نظر و تأثیرگذاری در چگونگی شکلگیری فضاهای عمومی و شهری محروم شدهاند و فقط در طی دههها شاهد ساکت تغییرشکل پرشتاب شهرها به دست مردان و منطبق بر سلایق آنها بودهاند و نتیجۀ آن بیشتر شدن روزافزون فضاهای شهری استرسزا و دلهرهآور و عاری از زندگی بوده است و این تغییرات چنان بهسرعت و بدون درنظر داشتن هر شکلی از زیباییشناسی رخ دادهاند که دیگر حتی فضای خالی اضافهای برای تغییرات دلخواه نسلهای بعدی به فراخور زمانه نمانده است.
برای مثال در تهران تأثیرات منفی طراحی شهری (یا بهتر است بگوییم ناطراحی شهری!) در هرچه بیشتر منزوی کردن زنها بسیار مؤثر بوده است، مثلاً نور کم خیابانها، فقدان فضای کافی برای پیادهروی (و در جاهایی اساساً نبودن محل عبور عابر پیاده)، نبودن نیمکت، نبودن توالت عمومی، بسته شدن پیادهروها با قلدری سازندههای پروژههای ساختمانی و مغازهها، کندن و رها کردن بخشهایی از پیادهرو و خیابان به مدت طولانی، اتومبیلهایی که محل عبور پیادهها را میبندند و بسیاری چیزها از این دست بر استرس عبور از کنار مردهای آزارگر و پلیس ناامن چنان میافزاید و احساس آسیبپذیری را چنان تشدید میکند که بیشتر زنها گزینۀ پیادهروی روزانه در مسیرهای شهری را از برنامههای خود حذف کردهاند. این ترس زنانه به طرز چشمگیری با ترس مردان متفاوت است و اغلب باعث محدود شدن حرکت و دسترسی کمتر به فضاهای عمومی میشود. این طراحی ناامن در کنار هزینههای بالای تردد و کمبود امکانات حملونقل عمومی تجربیات زنان را در عبور و مرور در شهر نسبت به مردان بسیار پیچیدهتر میکند.
فرض کنید یک زن مجبور باشد از خانه بیرون بیاید تا به محل تحصیل یا کار برسد یا بخواهد بچههایش را تا مدرسه همراهی کند. اگر ماشین داشته باشد و رانندگی کند، در طول مسیر کمتر آزار میبیند اما اگر ماشین نداشته باشد و هزینۀ روزانۀ کرایه کردن اتومبیل دربست را هم نداشته باشد، قاعدتاً باید برای رسیدن به محلی که بتواند از اتوبوس یا مترو استفاده کند، دقایقی پیادهروی کند. در این چند دقیقه ممکن است تجربیاتی از سر بگذراند که برای مدتی طولانی در او اضطراب ایجاد میکند و باعث کاهش تمرکز و افت روحیۀ او میشود؛ تجربیاتی اعم از دیدن آلتنمایی، شنیدن متلکهای سخیف، افتادن تو چالهها، احتمال تصادف به علت مسدود بودن پیادهروها، سروکله زدن با کودکان کار و گداهای محلی، ترس از موتوریهای آزارگر و موتوریهای کیفقاپ، ترس از پلیس که مبادا به لباسش ایراد بگیرد، افتادن تو جوی آب که رویشان همه جا باز است و غیره. و تمام اینها را در محیطی معوج با هوایی کثیف و خیابانهایی زشت و آلوده و بیسامان تجربه میکند که در آن ساختمانها کوتاه و بلند و پهن و باریک هر یک در هر گوشه یک سازی میزند و وحشت محیط را با کابوس برابر میکند. اگر هم ماشین داشته باشد از آزار رانندههای دیگر و پلیس گشت حجاب و اسیدپاشها و متلکگوها و کودکان کار در امان نیست.
با این شرایط حضور زنها در اماکن عمومی کمتر خواهد شد و به خاطر غیبت آنها این فضاها به شکلی روزافزون مردانهتر خواهد شد و این روند به شکل سیکلی معیوب ادامه مییابد و از امکان حضور زنها در فضاهای عمومی بیشتر میکاهد.
حال راه حل چیست و آیا اساساً حکومت ایران به آن فکر میکند یا مردم ایران توانایی ایجاد تغییر در این شرایط را دارند؟
در مقیاس جهانی عموماً دستورالعملهای همهجانبهای برای مقابله با مسائل ایمنی زنان ارائه میدهند. این دستورالعملها بر فرآیندهای برنامهریزی مشارکتی تأکید دارند که طیف گستردهای از سهامداران، از جمله مقامات عمومی، سازمانهای خصوصی، و شهروندان را درگیر میکند که هدفشان ایجاد فضاهای شهریای است که نیازها و تجربیات زنان را در اولویت قرار دهد. این امر شامل مقابله با خشونت و افزایش ایمنی در سیستمهای حملونقل عمومی است.
در ایران اما سهامدار و مقام مسئول و سازمان خصوصی (که از خصوصی بودن فقط نامش را یدک میکشد!) همه تحت سیطرۀ حکومتی زنستیز که ارزشهای کهنهاش به ماقبل شهرنشینی بشر بازمیگردد، ترجیح میدهند زن در خانه بماند و این را علناً بیان میکنند. پس از آنها نمیتوان انتظار داشت که برای ایمنی بیشتر زنها در سطح شهر و خیابان چارهای بیندیشند. درک تحرک و ایمنی زنان نیازمند مشارکت جامعه است، زیرا نظرسنجیها و تعاملات مستقیم میتوانند بینشهای مهمی درباره نحوۀ حرکت زنان در فضاهای شهری ارائه دهند. و در حال حاضر در فقدان هرگونه رسانۀ جامع ملی باید به تحقیقات کوچک میدانی در فضاهای مجازی اکتفا کرد و طرحهایی ایجاد کرد تا دیدگاههای متنوع را برای اطلاعرسانی بهطور مؤثر جمعآوری کنند. با درگیر کردن زنان از پیشینههای مختلف، این پروژهها به دنبال ایجاد تحقیقات فراگیر هستند که نه تنها از خود زنان دربارۀ شرایط ترددشان در شهر سؤال بپرسند بلکه ضرورت ایجاد ایمنی زنان را میان سایر شهروندان خصوصاً مردان دغدغهمند ترویج میکنند بلکه زنان را در جوامع خود توانمند سازند.
ایمنی زنان در محیطهای شهری جنبهای اساسی از تضمین آزادی آنها و امکان حرکت بدون ترس در فضاهای عمومی است.
سازمانهایی مانند Action Aid بر اهمیت استفاده از ابزارهای مشارکتی برای انجام ممیزیهای ایمنی متناسب با زمینههای محلی تأکید کردهاند. تلاشهای آنها، همراه با دستورالعملهایی از پژوهشگرانی در ملبورن، بر ایجاد ابزارهای حساس به جنسیت برای جمعآوری دادهها، مکانسازی، و اقدامات ایمنی متمرکز است که مشارکت جامعه را در برنامهریزی ایمنی شهری تقویت میکند.
این ابزارها نه تنها مناطق ناامن را شناسایی میکنند، بلکه کمپینهای ارتباطی و آموزشهایی را نیز تسهیل میکنند که هدفشان توانمندسازی زنان در جوامعشان است.
در نبود چنین بودجهها و سازمانهایی بهتر است مردم ایران خودشان برای شناسایی محل به محل عوامل ایجاد ناامنی اقدام کنند و با احساس مسئولیت در برابر هم بهعنوان شهروندانی گرفتار حکومتی غیرملی با ایجاد نهادهای مدنی جهت امنسازی فضاهای شهری برای عبور و مرور زنها تا حد امکان اقدامات لازم را انجام دهند. در مرحلۀ اول شناسایی عوامل ایجاد ناامنی مهم است که با تدوین پرسشنامه و پخش حداکثری آن در فضاهای مجازی و یا به شکل دستی میتواند کمککننده باشد. تا وقتی زنها از میزان آزار خود حین تردد در سطح شهر و خیابان حرف نزنند دیگران به اهمیت آن پی نخواهند برد. مشارکت جامعه برای درک برداشت زنان از ایمنی در محلههایشان بسیار مهم است. انجام نظرسنجیهای ایمنی جامعه میتواند بینشهای ارزشمندی دربارۀ احساسات و تجربیات زنان ارائه دهد و افراد جامعه را در ایجاد فضاهای عمومی امنتر هدایت کند. این رویکرد بر ایجاد طرحهایی تأکید میکند که با تدوین و گسترش شیوههای نظرسنجی متنوع و فراگیر برای پاسخگویی به نیازهای زنان از پیشینههای مختلف میتواند به امنیت زنان و درک اهمیت آن کمک کند چرا که در راه ایمنسازی خیابان برای زنان درک جامعی از الگوهای حرکتی و دغدغههای زنان برای برنامهریزی شهری مؤثر ضروری است.
برای مقابله مؤثر با ترس زنان از خیابان، قوانین و سیاستهای جامع ضروری هستند تا محیطهای شهری امن برای زنان ایجاد شود. در ایران که قوۀ قانونگذار به اهرم فشاری علیه زنان تبدیل شده است شاید بهتر باشد افراد توانا در زمینههای فناوری اقدام به ایجاد اپلیکیشنهایی مانند HarassMap و Safetipin کنند که به کاربران امکان میدهند تا از طریق نقشهبرداری و مکاننمایی جغرافیایی، موارد آزار و مناطق ناامن را گزارش کنند. این ابزارها نه تنها بستری برای به اشتراکگذاری تجربیات قربانیان و شاهدان فراهم میکنند، بلکه دادههای ارزشمندی تولید میکنند که میتواند برای شکلدهی پاسخهای اجتماعی و اقدامات شهروندی با هدف افزایش ایمنی به کار رود. طرح همکاری شهروندان بر مشارکت جامعه تأکید دارد و از ساکنان محلی که بهعنوان کارشناسان تجربیات خود شناخته میشوند، برای ایجاد تغییرات شهری به شیوهای مبتنی بر مشارکت از پایین به بالا درخواست میشود که قدم به میدان بگذارند و این شکاف بزرگ بیاطلاعی از شرایط امنیت شهری را پر کنند تا از ابهام به روشنایی قدم بگذاریم و در وهلۀ اول بدانیم کجا، کی و چه کسانی مورد آزار قرار گرفتهاند تا در مرحلۀ بعد بتوانیم بفهمیم که چه اقداماتی بهعنوان شهروند برای دیگر شهروندان میتوانیم انجام دهیم تا به روزی برسیم که زنان به شکلی مؤثر در توسعۀ شهر نقش داشته باشند و روزانه و هدفمند از خیابانها حذف نشوند.