مهران بهروزفغانی، روزنامهنگار و پژوهشگر علوم ارتباطات
مردم خوزستان با همهٔ حوادثی که از قرنهای گذشته تا به امروز پشت سر گذاشتهاند و همچنین با وجود مشکلات چند دههٔ اخیر، موفق شدهاند هویت بومی ایرانی خود را حفظ کنند. پژوهشهای تاریخی نشان میدهند که این اتفاق نتیجهٔ حفظ تنوع قومی و طایفهای بوده، و همین عامل آنان را به همزیستی مسالمتآمیز رسانده است.
خوزستان چندفرهنگی
خوزستانی که امروز میشناسیم با خوزستانی که قرنها قبل محل درگیری حاکمان محلی و زمامداران مختلف بوده، تفاوتهای بسیار دارد. در دل همهٔ حوادث تلخی که به گواهی تاریخ، از قرنها پیش، در فلات ایران اتفاق افتاده است، عشایر، ایلات و اقوام ساکن مناطق مختلف استان خوزستان، به دور از برتریجویی، در کنار هم زندگی کردهاند.
به گواهی پژوهشهای تاریخی، حتی قرنها قبل از ورود اسلام به ایران، ساکنان خوزستان سایه و همسایهٔ هم بودند. گذشته از خردهاختلافها که در هر اجتماعی دیده میشود، نشانههای دقیقی از بروز خشونت و درگیری میان مردم ساکن در جنوب غرب ایران نیست یا که ثبت و ضبط نشده است. اما در مقابل، مرور سفرنامهها، خاطرات مستشرقان و آثار پژوهشگران نشان میدهد که در صحنهٔ زمامداری و حکمرانی، نزاعها و جنگهای بسیار ناگواری در استان خوزستان اتفاق افتاده است.
پژوهشگرانی مانند ایرج افشار سیستانی روایتهای تلخ و دلآشوبی از هجومهای بیشمار و برآمدن و زوال زمامداران در خوزستان نوشتهاند. با وجود این، اثری از بیمهری و برتریجویی یک قوم و طایفه بر دیگری برجسته نشده است.
ایرج افشار سیستانی در کتاب نگاهی به خوزستان، بعد از شرح وقایع تاریخی قبل و بعد از ورود اسلام به ایران و به ویژه در خوزستان، اقوام ساکن آن را در دو گروه «قدیم» و «جدید» قرار میدهد. او از اقوام «کیسی» و «اوکسی» نام میبرد.(۱) این نامها امروزه برای ما آشنا نیست، مگر برای محققان. اضافه کنید به این اقوام، مردمی را که از یونان و هند به خوزستان آمدند و ماندگار شدند. «صابئیان» هم قومی هستند که بعد از حوادثی تلخ، همچنان، در خوزستان ماندهاند و دهههاست که در جنوب ایران و در همسایگی دریا زندگی میکنند.
اقوام دیگری هم بودهاند که هر کدامشان تاریخ طولانی و سابقهٔ سکونت چند صد ساله در خوزستان دارند. نام این اقوام مفصل است اما از باب نمونه میتوان به بختیاری، عرب، شوشتری، دزفولی، بهبهانی، ترک قشقایی، لُر کهگیلویه و بویراحمد، طوایف لُر منطقه شمال و شمال غرب استان یعنی سگوند، قلاوند، پاپی و بسیاری دیگر اشاره کرد.
خوزستان این چندفرهنگی و همزیستی را به آسانی به دست نیاورده است. پژوهشها و کاوشهای باستانشناسان نشان میدهند که از هزار و پانصد سال پیش، بیشوکم، استان خوزستان با وجود درگیریهای بسیار میان حاکمان منطقهای، همیشه، جامعهای متنوع از ایلات، عشایر، اقوام و طایفهها بوده است.
عباس امام، کارشناس تاریخ خوزستان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز، در مصاحبه با «ایرنا»، دوران ساسانیان را نمونهای از حضور و سکونت اقوام مختلف در خوزستان میداند که در بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقشآفرینی کردهاند: «بر خلاف اینکه بعضی تصور میکنند تنوع قومی در خوزستان به خاطر تغییر و تحولات صنعتی دهههای اخیر به وجود آمده، باید گفت این تنوع قومی ریشه تاریخی دارد.» (۲)
براساس سرشماری سال ۱۳۹۵، استان خوزستان ۴۷۱۰۵۰۹ (چهار میلیون و هفتصد و ده هزار و پانصد و نه) نفر جمعیت دارد. (۳) جزئیات دقیق، جدید و قابل استنادی از «ترکیب جمعیتی» اقوام در خوزستان در دست نیست. به گفته پرویز طلاییانپور، مردمشناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان، لُرهای بختیاری در مسجدسلیمان، ایذه، اندیمشک، شمال دزفول، شوش، شوشتر، بهبهان، لالی و باغملک و ترکهای قشقایی در مناطقی مانند هفتگل و آغاجاری ساکن هستند. همچنین ترکیب جمعیتی شهرهای اهواز، خرمشهر، رامهرمز، حمیدیه، شادگان و برخی روستاها از عربها، بختیاریها و بهمئیها شکل گرفته است. عشایر عرب، لُر و همچنین مهاجرانی از بندرهای [کشورهای حاشیهٔ] خلیج فارس در جنوب و غرب خوزستان زندگی میکنند.(۴)
یک خوزستان و چند فرهنگ
فروکش کردن جنگهای منطقهای و درگیریهای داخلی، همزمان با ورود به تاریخ جدید، مقدمات شکلگیری اولیهٔ دولتهای مرکزی را در ایران آماده کرد. به اعتبار پژوهشها، این تاریخ، بیشوکم، از دورهٔ قاجاریه آغاز میشود. با اکتشاف نفت در مسجدسلیمان و همزمان با رونق اقتصادی و ورود صنایع جدید، تنوع قومی و فرهنگی در خوزستان جلوهٔ دیگری میگیرد.
از دههٔ ۱۳۳۰ تا اواخر دههٔ ۱۳۵۰، پای مهاجران به خوزستان باز شد و آنان، ضمن سکونت، با دیگر اقوام جوشیدند و فرهنگ و رسوم خود را به جامعهٔ چندفرهنگی اضافه کردند. آمار دقیق و رسمی از میزان حضور و مشارکت اقوام در روند تحولات اقتصادی و صنایع نفتی خوزستان در دست نیست ولی فرصتهای شغلی برای همه، از ماهر و غیرماهر، فراهم بوده است.
هنوز کسانی هستند که در خوزستان مویی سپید کرده باشند و از روزهای همسایگی با عربها، کردها و شمالیها تعریف کنند. «اسماعیل. ط»، یک بختیاری است که سالهاست در همسایگی با مردم عرب و غیرعرب زندگی میکند و مشکلی هم نداشتهاند. او میگوید که مردم خوزستان از گذشتههای دور تا به امروز بدون مشکلات جدی، به شکل مسالمتآمیز در کنار هم زندگی کردهاند. به باور او «تصمیمگیریها و دخالتهای نادرست دولت» باعث شده تا این ذهنیت ایجاد شود که در خوزستان درگیری و تنش میان اقوام وجود دارد.
اسماعیل هنوز هم همکارانی از گوشه و کنار ایران دارد که، علاوه بر فارسی، با گویش و زبان بومی خود صحبت میکنند. به اعتقاد او «یکی از جذابیتهای زندگی در شهرهای خوزستان همین تنوع زبانی» است.
به گفتهٔ پرویز طلاییانپور در جامعهٔ چندفرهنگی خوزستان مردم، علاوه بر زبان فارسی، به گویشها و زبانهای عربی، بختیاری، شوشتری، دزفولی، بهبهانی، گیلکی، اصفهانی، ترکی و کردی صحبت میکنند.
انقلاب، جنگ و مهاجرت
انقلاب ۱۳۵۷ و جنگی که هشت سال طول کشید باعث تغییراتی در اوضاع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی استان خوزستان شدند. نه تنها وضعیت شغلی در خوزستان تحت تأثیر قرار گرفت، بلکه از تعداد جمعیت کاسته شد و ترکیب و تنوع جمعیتی هم در شهرهای استان دستخوش تغییراتی شد. «میزان رشد جمعیت» استان خوزستان و جمعیتهای شهری و روستایی آن در فاصلهٔ سالهای ۱۳۵۵-۱۳۷۵، به دلیل جنگ، از شفافیت لازم برخوردار نیست. در مستندات طرح جامع آمایش سرزمینی استان خوزستان، دربارهٔ سال ۱۳۶۵، توضیح مختصری داده شده است: «در سال ۱۳۶۵، مناطقی که تحت تأثیر مستقیم جنگ بود، سرشماری نشد و در دورهٔ شش سالهٔ قبل از آن نیز تخلیهٔ مناطق جنگی بخشی از جمعیت استان خوزستان را به سایر استانهای کشور سوق داد.»(۵) تأثیرات انقلاب و برآمدن حکومت اسلامی را بر وضعیت خوزستان باید در ارتباط با جنگ ایران و عراق بررسی کرد. بر اساس آمارها، در طول جنگ، شهرهای آبادان، اهواز و دزفول به ترتیب ۱۰۱۷، ۳۱۶ و ۲۴۱ بار مورد حملات هوایی و بمباران قرار گرفتند. با ادامهٔ این وضعیت، بسیاری از خانوادهها از خوزستان به استانهای دیگر مهاجرت کردند. دادههای مرکز آمار ایران، بدون ذکر آمار توصیفی مهاجرتها از خوزستان در زمان جنگ، «سیر مهاجرت» از این استان را در چهار دههٔ ۱۳۵۰-۱۳۹۰ (بهجز سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵)، «مهاجرفِرِست» اعلام کرده است.(۶) آمار مربوط به سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ حکایت از آن دارد که ۳۴۹ هزار نفر از ساکنان خوزستان مهاجرت کردند.
وخامت اوضاع، بمباران و حملات بیوقفهٔ موشکی به شهرهای خوزستان بسیاری از ساکنان این استان را پراکنده کرد. در این میان، وضعیت این سه شهر وخیمتر بود. در کتاب اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی وضعیت خوزستان چنین توصیف شده است: «در تمام دورهٔ جنگ، بر نابسامانی مهاجرتی افزوده شد و کلیهٔ استانهای غربی و جنوب غربی کشور شاهد مهاجرت بودند. این مهاجران در اقصی نقاط کشور جای گرفتند. لیکن استانهای تهران، اصفهان، فارس، بوشهر و هرمزگان مهمترین نواحی مهاجرپذیر کشور شدند. طبق آمارها، جمعیت شهرهای آبادان و خرمشهر در سال ۱۳۵۵، به ترتیب، ۲۹۴۶۰۸ و ۱۴۰۴۹۰ نفر بود. در حالی که در سال ۱۳۶۵ به ترتیب به ۶ و صفر نفر رسید و در واقع خالی از سکنه شدند.»(۷)
یک دهه بعد از پایان جنگ (۱۳۷۶) تعداد مهاجران واردشده به خوزستان ۲۷۸ هزار نفر گزارش شده است. مردم خوزستان حالا با بزرگترین مشکلات ناشی از جنگ مواجه شده بودند: مسکن، تغذیه، بهداشت و درمان، و آموزش و اشتغال. از سوی دیگر، نوسازی و بازسازی زیربناهای صنعتی و تأسیسات پالایشگاهی، بلافاصله، ممکن نبود. پژوهشها در حوزهٔ تأثیر جنگ بر اقتصاد خوزستان نشان میدهند که در طول هشت سال جنگ، از ظرفیت ۲۰ میلیون بشکهای ذخیرهٔ نفت خام پالایشگاه آبادان، ۱۵ میلیون بشکه نابود شد. در این وضعیت، پاسخ به این سئوال که آیا خوزستان دوباره جان میگیرد، کار سختی بود.
خوزستان بعد از جنگ، خوزستانی نبود که مردم میشناختند. خوزستانیها توقع داشتند بعد از پایان جنگ، اولین کار حکومت بازسازی تمامعیار مناطق خسارت دیده و نوسازی ویرانیها و ایجاد شغل باشد. دولتها مدعی بودند برای اجابت گوشههایی از این انتظارات تلاش کردهاند. آمار و ارقام بازسازیها وجود دارد و به نظر منتقدان تلاشهای دولتهای وقت در مقابل خسارتها و ویرانیهای خوزستان بسیار ناچیز بوده است.
با گذشت سه دهه از پایان جنگ، مستندهای کوتاه وضعیت شهرهای خوزستان را نامناسب گزارش میکنند. در این مستندها که بعد از اعتراضات سراسری آبان ۹۸ تهیه شده، مردم از بیآبی، مشکلات فاضلاب شهری و روستایی، بیکاری و اعتیاد شکوه و شکایت دارند. برخی از شهروندان با همان زبان و گویش بومی خود رو به دوربین میکنند و از مسئولان برای همهٔ آن چیزهایی که نصیبشان نشده، تشکر میکنند: «۳۰ سال از جنگ گذشته ولی ما هنوز آب شرب نداریم، شغل نداریم ولی هوای ناسالم و ریزگرد داریم.»
نگاه به خوزستان در سایهٔ «سیاست مهار»
این انتقاد همواره مطرح بوده که حکومتها و دولتها در ایران، چه در دورهٔ پهلوی و چه در جمهوری اسلامی، حساسیتهای خاصی دربارهٔ خوزستان داشتهاند. پژوهشهای اجتماعی و تاریخی از منظرهای مختلفی به سیاستهای رضاشاه و فرزندش محمدرضا پهلوی پرداختهاند. در این پژوهشها آمده است که پهلوی اول، از ابتدای حکمرانی خود، نوعی سیاست «مهار استقلال طلبی» را اجرا کرد. برخی از موافقان این نظر میگویند که سیاست جمهوری اسلامی ایران ادامهٔ همان سیاست پهلوی است و طی دهههای اخیر چنین «القا» شده است که در غیاب حکومت مرکزی و تسلط دولت بر استان خوزستان، بحثهای جداییطلبی شکل عملیاتی به خود میگیرد.
افشای نامهٔ یکی از مسئولان دولت در سال ۱۳۸۴، دربارهٔ تغییر ترکیب جمعیتی خوزستان- در صورتی که واقعیت داشته باشد و جعلی نبودنش قطعی باشد- میتواند سیاست جمهوری اسلامی را تأیید کند. در این نامه آمده بود که سیاست دولت، کوچ اجباری مردم عرب خوزستان و تغییر ترکیب جمعیتی استان است. به دنبال افشای این نامه، اعتراضاتی در شهر اهواز رخ داد که به گزارش رسانهها، با مداخلهٔ نیروهای نظامی و انتظامی به خشونت کشیده شد. مقامات دولتی بعد از اعتراضات، اصالت این نامه را زیر سئوال بردند ولی اعتراضات پراکنده، همچنان، ادامه یافت تا جایی که دُرینجفآبادی، دادستان کل کشور، در خردادماه ۱۳۸۵ گفت: «اگر لازم باشد با سازماندهی بسیج عشایری، منطقهای و تجهیز آنان با یک استاندارد قابلقبول برای مقابله با ناآرامی مرزها اقدام میشود.»(۸) در آن سال، بیشترین اعتراضات در شهر اهواز و توسط شهروندان عربزبانی صورت گرفت که بیشترشان بعد از جنگ حاشیهنشین شده بودند. بختیاریهای ایذه هم گروه دیگری از معترضان بودند. خواستها و مطالبات معترضان، عمدتاً، امور معیشتی، رفاهی و برخورداری برابر از تسهیلات و امکانات بود.
در کشاکش اعتراضات پراکنده و سکوت دولت، به نظر میرسد که اتفاق دیگری در ساختار حکومت در حال شکلگیری بود. جستوجو در منابع نشان میدهد که تقریباً از میانهٔ سال ۱۳۸۵، موضوع قومیتگرایی به یکی از کلیدواژههای اصلی موضعگیریهای مقامات رسمی تبدیل شده است. مقامات دولتی، استانی و مقامات نظامی از هر فرصت و تریبونی برای هشدار در اینباره استفاده میکنند. آنها همچنان انگشت اتهام را به سمت کشورهای همسایهٔ ایران کرده و مدعی هستند که عوامل خارجی و بیگانه با هدایت دولتهای غربی، سناریوی جدایی خوزستان را پیگیری میکنند.
سخنان یحیی رحیمصفوی، مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی، در هجدهم اسفند ۱۳۹۳در همایش «امنیت پایدار خوزستان، امروز، فردا»، یکی از نمونههای قابلتوجه در این مورد است. او در سخنان خود که ایرنا و وبسایت رسمی این مشاور نظامی منتشرش کردهاند، «فعالیتهای ۱۷ سرویس اطلاعاتی منطقهای و فرامنطقهای کشورهای عربی و غربی» (۹) را از چالشهای استان خوزستان دانست که هدفشان، به گفتهٔ او، حمایت از تجزیهطلبی است.
«تنوع قومی مشکل نیست»
ادامهٔ تکرار این ادعاها در حالی است که کارشناسان تاریخ خوزستان و پژوهشگران اقتصادی و اجتماعی تأکید میکنند «عدم توسعهٔ لازم و برابر نبودن تسهیلات و امکانات»، موجب خطرناک شدن تنوع قومی میشود.
عباس امام، کارشناس تاریخ خوزستان، یکی از موافقان این نظر است. او در مصاحبه با ایرنا میگوید: «اگر برنامههای دولت به صورت واقعی اجرا شوند و توسعهٔ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متعادلی صورت گیرد، تنوع قومیتی هیچ مشکلی ایجاد نمیکند.»
در همین حال، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری با انتشار مطالعهای پژوهشی با عنوان «مسئلهشناسی راهبردی توسعه در استان خوزستان»، نسبت به «تقسیم نابرابر امکانات اقتصادی و اجتماعی، محدودیت فعالان مدنی و نادیده گرفتن حقوق مردم بومی» در استان خوزستان هشدار میدهد. در این مطالعات به «بیاعتمادی عمیق» مردم به مسئولان اشاره و پیشنهاد شده که مسئولان برای «رفع تبعیض و ایجاد فضای اجتماعی مناسب، رفع نسبی شکاف میان فقیر و غنی، آزادی فعالیتهای مدنی، پیوستگی نخبگان قومی و محلی با نخبگان ملی و کاهش فساد در قوای سهگانه» تلاش کنند.
استان خوزستان با داشتن ۷۰ درصد از منابع نفتی، ۳۰ درصد آبهای سطحی، انرژی برق-آبی، ۱۵ سد و شهرکهای صنعتی و تولیدی، شریان حیاتی ایران است. به باور ناظران، حیات اقتصادی حکومت از این راه تأمین میشود اما گویا حکومت خود را مستقل از ملت میداند و از اهرمهای فشار استفاده میکند.
خوزستان چندفرهنگی اما همیشه به دور از برتریجویی، قومها و طایفهها را سایه و همسایهٔ همدیگر کرده است.
(۱) افشار سیستانی، ایرج. نگاهی به خوزستان: مجموعهای از اوضاع تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی منطقه، چاپ دوم، تهران: نشر بلور، ۱۳۶۹، ص ۱۰۶.
(۲) جوادی، عاطفه. «خوزستان؛ تیراژه اقوام»، (گفتوگو با عباس امام)، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، مشاهده در تاریخ ۳ اسفندماه ۱۳۹۹، از
(۳) مرکز آمار ایران، سرشماری سال ۱۳۹۵، مشاهده در تاریخ ۳ اسفندماه ۱۳۹۹، از
(۴) طلاییانپور، پرویز. «خوزستان و ترکیب اقوام و عشایر کوچنشین آن» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ۱۱ مهر ۱۳۸۵، مشاهده در تاریخ ۳ اسفندماه ۱۳۹۹، از
(۵) جمعیتشناسی استان خوزستان (مطالعات آمایش استان خوزستان)، جلد یازدهم، ویرایش نهایی، سازمان برنامه و بودجهٔ استانداری خوزستان، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، ۱۳۹۲، ص ۲۹.
(۶) هاشمی، سیدلطفالله. «بررسی مهاجرت در استان خوزستان»، وبگاه مرکز آمار ایران، مشاهده در تاریخ ۳ اسفندماه ۱۳۹۹، از
https://www.amar.org.ir/Portals/0/OST_INFO/06/Mohajerat_06_50-90.pdf
(۷) دژپسند، فرهاد و رئوفی، حمیدرضا. اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی، تهران: مرکز اسناد دفاع مقدس، ۱۳۹۷، ص ۱۱
(۸) خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، ۲۸ خرداد ۱۳۸۵، مشاهده در تاریخ ۳ اسفندماه ۱۳۹۹، از
(۹) همان، ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ مشاهده در تاریخ ۳ اسفندماه ۱۳۹۹، از