Print Friendly, PDF & Email
گُسترهٔ امپراتوری سلجوقیان در اوج قدرت (در برهه‌ای حتی دولت غزنوی مستقر در هندوستان و همچنین شبه‌جزیرهٔ کریمه و آبخاز در روسیه نیز به این قلمرو اضافه شده بود)

همه عالم تن است و ایران دل– نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد– دل ز تن به بود یقین باشد

(نظامی گنجوی، شاعر نامدار دورهٔ سلجوقی، از منظومهٔ هفت پیکر)

بخش نخست

در اهـمیت و برجسته بودن دورهٔ سـلجوقی و لزوم بازنگری در داوری تاریخی‌مان نسبت به این دولت

شناخت و اهمیت موضوع:

درست گفته‌اند که «آینده متعلق به ملتی است که گذشته‌اش را می‌شناسد» و نیز «یک ملتِ تاریخی از گذشته‌ای معمولاً پر افتخار، زمانهٔ کنونی و آینده تشکیل شده است».

پس باید کوشید که رویدادهای تاریخی را از چند جنبه و دیدگاه پژوهید.

سلسله‌جستارهای ما دربارهٔ دولتی ایرانی به نام امپراتوری سـلجوقیان است[۱] که شاخه‌های اصلی «سلجوقیان بزرگ»(۱۰۳۷-۱۱۵۷ میلادی)، «سلجوقیان عـراق عجـم یا همدان» (۱۱۰۵-۱۱۹۴)، «سـلجوقیان کـرمان»(۱۰۴۸-۱۱۸۷) و «سـلجوقیان روم» (۱۰۷۷-۱۳۰۸ میلادی) را در برمی‌گیرد. شـوربختانه، آگاهی بسیاری از ایرانیان دربارهٔ آن‌ها و خدماتشان انـدک است و با بدبینی و نگاهـی اشـتباه همراه است. ما می‌کوشیم تا در چند مقاله خوانندگان گرامی را با این دورهٔ به نسبت تاریک، اما بسیار جالب و درخشان، آشنا کنیم.

این خاندانِ خدمتگزار فرهنگ و تمدن ایـرانی، که در اوج قدرت در وسعتی چهار برابر ایـران امروز فـرمانروایی می‌کرد[۲]، عصری را تشکیل داد که تمامی ایـرانشـهر ساسانی و فراتر از آن، برای آخرین بار، در زیر پرچـم دولت ایـران قرار گرفت.

در پرتو همراهی وهماهنگی توان نظامی تـرکمنان و تدبیـر ایرانیان، شـاهان بزرگ سـلجوقی توانستند به مرتبه‌ای از هیمنه و قـدرت سیاسی-نظامی دست پیدا کنند که نه تنها در تاریخ ایران اسلامی، بلکه در جهان اسلام بی‌مانند بود؛[۳] چنان‌که دولتشان به بالاترین مدارج عظمت و جهان‌داری و سعادت و کامکاری رسید.[۴]

با وجود این، شـاهد نگاهی غیرمنصفانه و نیز جو سنگین تاریخی بر ضد این دولت هستیم؛ چنان‌که پژوهشگران ایـرانی، بنا به دلایل مذهبی و قومی-نژادی، کمتر دربارهٔ سلجوقیان پـژوهش کرده‌اند. حتی می‌توان گفت که با عینک سـیاه و بدبینی به این دوره نگاه کرده‌اند و با اندک درنگی بر پژوهش‌هایی که به زبان فارسی دربارهٔ این سلسله انجام شده است می‌توان بدین نتیجه رسید. برای نمونه، در حالی که بر اساس منابع تاریخی معتبری چون کتاب‌های راحـة الصدور و سـلجو‌ق‌نامه، که به توصیف دقیق چهرهٔ پادشاهان سلجوقی پرداخته‌اند، ما با قیافه‌هایی به اصطلاح آریایی از این شاهان (به قول انوش راوید، با مردمانی از جنس مردم امروزین اصفهان و تهران) روبه‌رو هستیم که کمترین شباهتی با نـژاد زرد شاخهٔ تـرکی/مغولی ندارند و نیز با وجودی که از طـُغرل بیک، سـلطان آلـپ ارسـلان و ملکشـاه چند نقاشـی بر جای مانده که در آن نیز قیافـه‌های ایـرانی دیده می‌شود، به شکل گسترده‌ای این باور اشتباه و کینه‌توزانه وجود دارد که سـلجوقیان زردپوست و در نتیجه بیگانه بوده‌اند! این در حالی است که اگر به منابع نگاه کنیم، سـلجوقیـان ادعـا داشتند که دارای اصل و نسـب سـلطنتی از قبیله کاباک هستند و جد نامدار خود سـلجوق را نوادهٔ سی و چهارم افـراسیاب، شاه اسطوره‌ای تـوران، و نوادهٔ فـریدون، پادشاه افسانه‌ای ایران، می‌دانستند.[۵] این شاید دلیل اعتقاد بی‌چون‌وچرای تـرکمنان همراهشان به آنان، دلیل تقدسـشان و همچنین بلندپروازی و عظمت‌جویی‌شان باشد.

طبق اساطیر ایرانی، ایرانیان و تورانیان از یک تبار بودند که بعدها سرزمین‌هایشان با رود جیحون از هم جدا گردید.

به نظر می‌رسد که فرق این دو در آن بوده که مردم ایران به نسبت شهرنشین و تورانیان/سکاها (ترکمنان بعدی) کوچنده بودند وگرنه از نظر قومی بین آن‌ها فرق چندانی نبود و هر دو نوادگان فریدون بودند.[۶]

همچنین بر اساس متون ایران باستان، افراسیابْ تورانی و فریدون‌تبار بوده و آمدن نامش در اوستا گمان تُرک بودن را از او دور می‌کند.[۷] ثعالبی، نویسندهٔ دورهٔ غزنوی، افراسیاب را پادشاه کشور ترک و هم‌زمان پادشاه ایرانشهر ذکر کرده است.[۸]

جالب آنکه شاهان این دولـت در دورهٔ نسبتاً طولانی حکومت خویش هـیچ‌گونه رابطه یا حتی علاقه‌ای به داشتن ارتباط با چینی‌ها و مغولان و تُرکان نشسته در شمال چین را نیز نداشتند.

اشتباه رایج دیگر که دربارهٔ این سلسله با آن روبه‌رو هستیم این است که پژوهشگران بسیاری این دید و پیش‌فرض ذهنی را دارند که گویا سلجوقیان قومـی دور از تمدن ایرانی و شـهرنشینی، وحشـی، خون‌ریز، فقیـر و ضـعیف بوده‌اند! در صورتی که به گفتهٔ اسـتاد محمدتقی امامـی خویـی، ورود سـلجـوقیان به ایران از سـنخ ورود غـلامان تـرک نبود.[۹] و به قول اسـتاد باستانی پاریزی، ما شاهد تصرف بدون خون‌ریزی نواحی توسط سـلجوقیان هستیم.[۱۰] چراکه این خاندان به مانند مغولان قومی بیگانه، دشـمن تمدن ایـران و دشمن شـهرنشینی نبودند که به قول جوینی «آمـدند و کندند و سوختند و بردند و رفتند[۱۱]»، بلکه آمده بودند که «بمانند و حکومت کنند[۱۲]» و هدفشان غارت و کسب غنیمت نبود بلکه می‌خواستند که در این سرزمین ماندگار شوند.[۱۳]

اما این بدبینی تاریخی از کجا آغاز گردیده است؟

به نظرِ دکتر شهرام یوسفی‌فر، رئیس انجمن ایرانی تاریخ، از آغــاز مطالعات جدید تاریخ ایـران تاكنون به این دورهٔ تاریخى اقبالی اندک وجود داشته اسـت و ما خواه‌ناخواه شـاهد نگاه غیرمهربانانه نسـبت به موضوعات تاریخی مرتبط با سـلجوقیان در برنامه‌ها و نوشته‌های تاریخى روزگار خود هستیم.[۱۴] حال آنکه یکی از ادوار درخشان تمدن و فرهنگ ایرانی در گسترهٔ تاریخ چند هزار سالهٔ این سرزمین کهـن، دورهٔ سـلجوقی است که به حق باید از آن به «عصر سلجوقی» یاد کرد. با وجود اهمیتی که تمدن ایران در این دوره دارد، پژوهش‌های انجام‌شده، مخصوصاً در زبان فارسی، تناسبی با این درجهٔ اهمیت ندارد. ادبیات، هنر، معماری و علوم مختلف در این دوره پیشرفت فراوانی داشت، به نحوی که شاید در ابعادی چون معماری و نگارگری و پیشرفت برخی از علوم، این دوره را بتوان «باشکوه‌ترین دورهٔ تمدن ایرانی و اسلامی» دانست.[۱۵]

دکتر یوسفی‌فر دربارهٔ اهمیت بازشناسی این عصر نیز چنین می‌گوید: هر آنچه امروزه با عنوان دورهٔ طلایی فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی محل تفاخر ماست، بدین دوره مربوط است که از اواخر دوران آل بـویه تا ورود مغولان را در برمی‌گیرد. در واقع، بخش عمده‌ای از داشـته‌های فـرهنگی و تمدنی ما در دنیای امروز به دورهٔ سـلجوقی ربط دارد. این زمانه یکی از دوره‌هایی است که می‌توان استمرار آن را در دورهٔ معاصر جست‌وجو کرد. در این دوره، مناسبات اجتماعی تغییراتی می‌کند که تا امروز کم‌وبیش یکسان باقی مانده است. همچنین، بحث‌های مربوط به قدرت و دانش در عصر سلجوقی، همچون یک الگوی تکرارشونده، خود را به امروز رسانده‌اند. مباحث و آرای سیاسی آن دوره امروزه نیز حس می‌‌شود و در زندگی کنونی ما تداوم دارد و جاری است. مباحثی که در دورهٔ سـلجوقی وجود دارد تبار مباحث کنونی ما را شکل می‌دهد و برای فهمشان باید به آن مباحث رجوع کرد.[۱۶]

دکتر محمدتقی امامی خویی، استاد پیشکسوت تاریخ، این روزگار را دورهٔ خاصی می‌داند که شناختش به دریایی از مطالعه نیاز دارد و تاکنون بررسی‌ای درخور و به ‌اندازهٔ اهمیت این دوره انجام ‌نشده است، مطالعات انجام‌شده نیز تا حدی مغرضانه بوده‌اند. به نظرِ دکتر خویی، همهٔ اتفاقاتی که ما حتی تا دورهٔ پهلوی با آن دست به گریبان بوده‌ایم در دورهٔ سلجوقی ریشه دارد. سلجوقیان با خود اقتدار و یکپارچگی به همراه آوردند و به دنبال آن اقتصاد و تجارت رونق گرفت. بعد از اسلام، ما چنین حکومتی نداشتیم.[۱۷]

به گفتهٔ دکتر یوسفی‌فر، اولین مانع ذهنى‌ای كه در برابر مطالعات سلجوقى از گذشته تاكنون نقش ایفا كرده است، به فضای سیاسى، اجتماعى و فرهنگى‌ای كه رشـتهٔ تاریخ در آن بنیان گذاشته شد بازمی‌گردد. فضای مزبور تحت تأثیر گرایش‌های ناسیونالیسم ویژهٔ رضاشاهى بود. در انطباق با آن شرایط، رسالت و مأموریتى براى رشتهٔ تاریخ تعریف شد كه بازآفرینى«هویت ایرانى» بر اساس تفاسیر مختلف از تاریخ ایران بود. در این پروژه، خواه‌ناخواه شمارى از عناصر جامعهٔ ایران از دستور و اولویت‌هاى بررسى خارج و كنار گذاشـته شد. دربارهٔ مهاجران ترک و اقوام وابسته به آنان نیز همچون عنصر خارجى و ناسازگار با فرهنگ و تمدن ایران، كه بیشتررفتارهاى ویرانگرانه و مخرب داشتند، سخن گفته می‌شد و همهٔ این تصورات به مثابهٔ یک عنصر ذهنى ترویج می‌شد. در نتیجه، موضوع مطالعه دربارهٔ وضعیت جامعهٔ ایـران در دوران حاكمیت تركان، چون موضوعى بدون اولویت و اهمیت در نظر آورده شد. این ذهنیت به صورت پنهان تداوم پیدا كرد، در حالی که دورهٔ سلجوقیان دورهٔ شتابانِ تغییر و تحولات جامعه است. كمتر دوره‌اى را می‌توانیم مثل این دوره مثال بزنیم كه دگرگونی‌هاى اجتماعى با گستردگى وعمق زیاد در آن رخ داده باشد. در نتیجهٔ این تحولات، مناسـبات اجتماعى ایران به گونه‌اى دگرگون شــد كه در برخى بخش‌ها، آثار آن تا به امروز امتداد یافته است. این تغییراتْ وجوه مثبت و منفى را توأمان داشته است و براى فهم و تحلیل آن باید به حوزه‌هاى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و سیاسى عنایت كرد.[۱۸]

اسماعیل حسن‌زاده، دبیر علمی دومین «همایش سلجوقیان»[۱۹]، نیز برگزاری این همایش را گامی در جهت ارائهٔ قرائت ایرانی از تاریخ سلجوقیان دانست؛ تاریخی که اگرچه به نظر می‌رسد به گذشته‌های بسیار دور تعلق دارد، ولی بازخوانی آن آشکار خواهد کرد که امروزِ ما چقدر متأثر از این عصر است.[۲۰]

نگاهی به نوشته‌های چند تن از پژوهشگران و نویسندگانی که شناخت خوبی از این دوره دارند برای روشن کردن موضوع ما کمک می‌کند. ادموند بازورث، ایران‌شناس و اسلام‌شناس انگلیسی، با بیان این واقعیت که آمدن سلجوقیان به ایران‌زمین «تأثیرات دیرآهنگ اجتماعی-اقتصادی و نیز سیاسی و نهادی داشت»، بر این نظر است که «ظهور سلجوقیان، بدون تردید، موجب تغییر در تاریخ سرزمین‌های مرکزی و شرقی جهان اسلام شد و طبیعت و وسعت این تغییر بر جنبه‌های زندگی مادی، فرهنگی و مذهبی این نواحی بسیار تأثیرگذار بود».[۲۱]

از دید برتولد اشپولر، شرق‌شناس مشهور آلمانی، دورهٔ سلجوقی را «معاصران آنان و هم مردم قرون بعد به‌عنوان دوران نجات از کشمکش دائمی و رهایی از ویرانی‌ها و خون‌ریزی ظالمانه و بی‌نتیجه تلقی می‌کردند.»[۲۲]

محسن سعادتی، باستان‌شناس، نیز اعتقاد دارد که ظهور سـلجوقیان را، که با اعمال حاکمیت مستقل سیاسی بر ایـران پس از ساسانی توأم بود، می‌توان نقطهٔ عـطفی در تاریخ تـحولات این سـرزمین به شمار آورد. این دوره یکی از ادوار درخشان در تاریخ جهان اسلام و ایران است. سلاجقه دامنهٔ تصرفات خود را تا ساحل مدیترانه، آناتولی، عراق، ایران و تا بخش‌هایی از سـوریه گسترش دادند.[۲۳] او همچنین می‌نویسد: سـلجوقیان به‌خاطر موقعیت خاص جغرافیایی ایـران و سابقهٔ دیرین و نقش تأثیرگذار جامعهٔ ایـرانی، از همان ابتدا ایـران را در مرکز قلمرو سیاسی خود قرار دادند، به‌طوری که دیگر بخش‌های قلمرو آنان در حکم مناطق اداری و سیاسی پیرامونی ایران محسوب می‌شد.[۲۴]

با وجود سیاه‌نمایی‌هایی که دربارهٔ این دوره می‌شود، باید گفت که «در میان دولت‌های اسلامی، سلجوقیان نخستین حکومتی بودند که قلمرو حکومتی خود را تا مرزهای بیزانس پیش برده و عظمت امپراتوری‌های باستان را احیا نمودند. در راستای این موفقیت‌ها، سلجوقیان تلاش مضاعفی را در بازنگری فرهنگی و توجه به آداب و سنت‌های باستانی به کار بستند. کوشش سلجوقیان برای ایجاد یک امپراتوری بزرگ می‌بایست با تأکید بر تمامی ساختارهای سیاسی- اداری و فرهنگی توأم گردد. آنان در ادارهٔ این سرزمین‌های وسیع، علاوه بر ایجاد یک وحدت دینی، به وحدت فرهنگی و تأکید بر سنت‌های باستانی اهتمام ورزیدند. همهٔ این تلاش‌ها جز در سایهٔ اقتدار و توجه سلاجقه میسر نگردید[۲۵]». باید تأکید کرد که حكومت‌های پیش از سلجوقیان چندان قدرت گسترده‌ای نداشتند، ولی سـلجوقیان بـرای ادارهٔ قلمـرو وسیع خود، كه با حدود قلمرو دولت ساسانی برابری می‌كرد، نیازمند دیـوان‌سـالاریِ قـوی و منسجمی بودند. گسترش نهاد وزارت و وجود دیوان‌های مختلف به همراه نقشی كه دیـوان‌سـالاران ایرانی در آن ایفا كردند، بر اهمیت حكومت سلجوقی افزوده بود. تأثیرات فكری و سیاسی خواجـه نظام‌الملك از اندیشه‌های ایران باستان، بدون تردید، برقراری نظام دیوان‌سالاری قوی‌تر از قبل و متأثر از عصر ساسـانی را در آن زمان باعـث گردیده بـود.[۲۶]

به نوشتهٔ کارلا کلوزنر، استاد آمریکایی تاریخ دوران میانی خاورمیانه، این گسترش قدرت و تثبیت حكومت سلجوقیان بـیش از هـر چیـز متأثر از وجود نظام دیوان‌سالاری قوی آن بود. این دیوان‌سالاری در دست عنـصر ایرانـی بـود كـه از سنت‌های دیوانی اطلاع كامل داشـت و راهنمـای ایـن نهـاد گـسترده در خـلال قـرون بـود.[۲۷]

ایران‌شناس برجسته، آن لمبتون، نیز دراین‌باره چنین می‌نویسد: هرچند سلجوقیان به لحاظ نظامی وابسته به عناصر ترک بودند (آن هم فقط در بخش سواره‌نظام، چراکه به نوشتهٔ «ابن بی‌بی»، نویسندهٔ همین دوره، نیروهای دیلمی و قزوینی حضور چشمگیری در ارتش سلجوقیان داشتند[۲۸])، اما از لحاظ اداری و سیاسی وابسته به دیوان‌سالاران ایرانی بودند.[۲۹] در واقع، در دورهٔ سلجوقی نهادهای کهن معنای تازه‌ای یافتند.[۳۰]

در تأیید این سخن، پرفسور هلیل اینالجیک، تاریخ‌دان نامدار ترکیه‌ای، نیز باور داشت که در این زمانه، بوروکراسیْ ایرانی بوده و سرباز و ارتش از تـرکان بودند. از نظر ایشان، دورهٔ سـلجوقی از نظر فـرهنگ، تـمدن و تـاریخ و همچنین درک و فهم امپراتوری، خصلتی ایرانی دارد.[۳۱]

دستاوردهای این دیوان‌سالاری برجستهٔ ایرانی را در این مدت، می‌توان تحت سه عنوان ذكر كرد: نخست، ایجاد سپاه منظم و ثابت كه هم اعضای سركش سلجوقی را سركوب می‌كرد و هم پاسخ‌گوی انگیزهٔ توسعه‌طلبی سلاطین سلجوقی به شمار می‌رفت (ارتشی ۴۰۰ هزار نفری که ۵۰ هزار نفر از آنان مستقیم زیر فرمان شخص پادشاه بودند[۳۲]). دوم، سازمان‌دهی دیوان‌سالاری‌ای كه در سنت اداری ایرانی-اسلامی به بهترین وجه به کار گرفته شد، و دیگر، حمایت از مذهب رسمی.[۳۳]

بدین ترتیب، می‌بینیم که ایران، هم از لحاظ جغرافیایی و هم از لحاظ زبانی و نیز از دید ایرانشهری و زنده شدن فرهنگ پیش از اسلام و رسوم پادشاهان، به مانند دورهٔ رنسانس در اروپا، به دورهٔ گذشتهٔ درخشان خود برگشته بود.

به نوشتهٔ امیر اکبری، هر چند که «از نظر اجتماعی تنها تفاوت بین تاریخ قبل و بعد از اسلامِ ایران، پذیرش دین جدید اسلام بود، اما پذیرش این دین ساختار اجتماعی را کلاً دگرگون نکرد.»[۳۴]

وِستا سرخوش کُرتیس، مسئول بخش سکه‌های خاورمیانه در موزهٔ لندن، نیز وضعیت اجتماعی-سیاسی این عصر را این‌گونه بیان می‌کند: در زمان سلجوقیان، مردم آرامش و انضباطِ خود را حفظ کردند و به آل سلجوق یاری دادند تا حکومتی متحد و نسبتاً آرام تشکیل دهند که از آناتولی تا چین وسعت داشت.[۳۵] و همین آرامش، امنیت و یکپارچگی سیاسی که در این دوره ایجاد شده بود موجب رفاه گسترده و حتی شگفت‌انگیز و جمع شدن ثروت‌های افسانه‌ای در دست دولت و بازرگانان در ایران‌زمین گشته بود. به‌طوری که، بنا به نوشـتۀ حمدالله مـستوفی، میزان مالیات رسیده به دربار ملکشاه بیست و یک هزار و پانصد تومـان (۲۱۵ میلیون دینار طلا) بود، در حالی که بودجه و هزینهٔ دربـار ملکشاه، تنهـا سالی٢٠ میلیون دینار بود.[۳۶] این در حالی است که یک قرن بعد از این تاریخ، درآمد مالیاتی دو کشور بزرگ اروپایی، یعنی فرانسه و انگلیس، به ترتیب سه و چهار میلیون سکهٔ طلا بوده است[۳۷]، آن هم با عیاری بسیار پایین‌تر از سکه‌های طلایی سلجوقیان.

جـالب است بدانید که آثار تـرکی در این دوره بسیار کم‌اند، چراکه به نوشتهٔ پژوهشـگران تـرکیه‌ای (آثار هلیل اینالجیک، مُرات بارداکچی و زینب کورکماز) سلجوقیان، چه در ایـران و چه در آناتولی، زبان فـارسی را به‌عنوان زبان رسمی و دولتی خود به کار برده‌اند و این خود میراثی شد برای امپراتوری عثمانی که، به‌ویژه در سیصد سال نخست حکومت خود، از مروجان زبان فارسی بودند.

در زمینهٔ جایگاه و چگونگی هنرِ این زمانه همین بس که احمد کمال‌الدین حلمی، استاد دانشگاه کویت، می‌نویسد: به طور کلی، هنر در زمان سلجوقیان رواج یافت و با تشویق هنرمندان و حمایت از آنان پیشرفت قابل ملاحظه‌ای کرد. می‌توان گفت عظمت و شکوه هنر ایرانی از عصر سلجوقی تاکنون حفظ شده است. سلاجقه اصول هنر ایرانی را گسترش دادند. به‌طوری که این اصول در سرزمین‌های شـام و آسیای صغیر و حتی در مصر و شمال آفـریقا خود را نشان داد. می‌توان گفت در این دوره نهضتی کم‌نظیر در عرصهٔ هنر به وجود آمد که آثار آن تا عصر مغول باقی ماند. این نهضت به قدری عظیم بود که صاحب‌نظرانْ عصر سلجوقی را درخشان‌ترین عصر هنر ایرانی می‌دانند.[۳۸] همچنین در کنار ارج و ارزش بسیار دادن به شاهنامه، ما شاهد نوشتن داستان‌های حماسی زیادی دربارهٔ ایران باستان هستیم.

سـخن آخراین بخش این است: نمی‌شود انگ و برچسب بیگانگی، بی‌فرهنگی و ضد ایرانی بودن به سلسله‌ای زد که با شکست دادن و خراج‌گزار کردن امپراتوری بیـزانس و بخشی از هندوستان، موجبات ابرقدرت شدن ایران‌زمین (تنها ابرقدرت آن زمان) و بازگشت همهٔ سرزمین‌های ساسانیان به زیر فرمان دولت ایران را فراهم کردند؛ آن هم پادشاهانی که به زبان فـارسی شعر می‌گفتند (از جمله ملکشاه، طغرل سوم، کیقباد یکم)، شیفتهٔ فرهنگ ایران باستان و شاهنامه بودند و به خود عنوان شاهنشاه، خسروی ایران و ایرانشاه می‌دادند و در بسیاری از زمینه‌ها، طلایی‌ترین دورهٔ بعد از اسلام را رقم زدند و اندیشهٔ ایـرانشهری داشتند و، برخلاف شرایط آن دوره و حتی صدها سال بعد، دست به جنگ‌های خونین و کُشتار در ایران نزدند.

از سوی دیگر، دولت ترکیه و تقریباً همهٔ پژوهشگران تاریخ این کشور در تلاش برای مصادره کردن این حکومت ایرانی و تصاحب افتخارات این دوره به نفع تاریخ خودساختهٔ خویش هستند؛ به حدی که در سکوت پژوهشگران تاریخ ایرانی، به جعل تاریخ و تاریخ‌سازی با ساختن سریال‌های تاریخی و پُرخرج[۳۹]، که در حقیقت نوعی رمان تاریخی هستند، برای جلب مخاطب و جهت‌دهی فکری به آنان دست می‌زنند.

بنابراین، لازم است که ما قدر این داشته‌ها و سرمایه‌های تاریخی خود را بدانیم و بیشتر به آن‌ها بپردازیم و میدان را به رقیب واگذار نکنیم.

در این زمینه، چشم‌ها را باید شست!

 در آینده، به صورت جداگانه و گسترده‌تر، در جستارهایی به گرایش‌های ایرانشهری و زنده شدن دوبارهٔ فـرهنگ ایـران باستان در دورهٔ سلجوقیان و همچنین به رویدادهای سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و هنری این عصر درخشان خواهیم پرداخت.

سکهٔ نقره‌ای شیر و خورشیدنشان از کیخسروی دوم بن کیقباد، پادشاه سلجوقیان روم، به سال ۱۲۴۰ میلادی

نویسنده: بهنام سلجوقی، پژوهشگر تاریخ در قونیهٔ ترکیه

پانوشت‌ها و منابع

۱. حکومت دربردارندهٔ چهار عنصرِ جمعیت، قلمرو، دولت و حاکمیت است. دولتْ یک مفهوم محدود و یکی از عناصر و ماشین ادارهٔ حکومت است. منظور این است که سلسلهٔ سلجوقی دولتی زیرمجموعهٔ حکومت ایرانی به حساب می‌آید.

۲. جوادی، عباس. «دین و دولت در عهد سلجوقی»، وب‌سایت چشم‌انداز.

۳. فروزانی، ابوالقاسم. سلجوقیان: از آغاز تا فرجام، تهران: نشر سمت، ۱۳۸۴، ص ۱.

۴. حسینی منشی، محمدمیرک. ریاض فردوس خانی، تهران: نشر موقوفات افشار، ۱۳۸۵، ص ۱۴۷.

۵. مستوفی، حمدالله. تاریخ گزیده، تهران: نشرموقوفات افشار، ۱۳۹۴، ص ۴۲۶.

۶. جوادی، عباس. ایران و آذربایجان در بستر تاریخ، لندن: نشر اچ.اند.اس مدیا، ۲۰۱۶، ص.۱۴.

۷. دانشنامهٔ جهان اسلام، جلد۱، ص ۳۴۶۴.

۸. ثعالبی‌نیشابوری، حسین بن محمد. تاریخ غررالسیر، پاریس: نشر نقره، ۱۹۵۵، ص ۸۳.

۹. امامی خویی، محمدتقی. «نبرد ملازگرد یا خندق دوم دنیای اسلام»، تهران، فصلنامهٔ علوم انسانی دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۴، شمارهٔ ۵۳، ص ۴۷.

۱۰. باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. سلجوقیان و غُز در کرمان، تهران: نشر علم، ۱۳۸۶، ص ۱۱.

۱۱. جوینی، عطاملک محمد. تاریخ جهانگشای جوینی، تهران: نشر ارغوان، ۱۳۷۰، ص ۸۳.

۱۲. جوادی، ایران و آذربایجان، ص ۵۲.

۱۳. فروزانی، صص ۵۴-۵۵.

۱۴. خلیفه، مجتبی. «ناگفته‌های تاریخ و تمدن ایران در عهد سلجوقی»، تهران: كتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شمارهٔ ۱۶۹، خرداد ۱۳۹۱، ص ۱۲-۱۳.

۱۵. حسن‌زاده، اسماعیل. فرهنگ و تمدن ایران در دورهٔ سـلجوقیان، تـهران: نشر پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۹۵، پیشگفتار کتاب.

۱۶. خلیفه، ص ۱۷.

۱۷. نشست معرفی و رونمایی کتاب مجموعه مقالات نخستین همایش بین‌المللی سلجوقیان در تهران، ۲۸ تیر ۱۳۹۶.

۱۸. خلیفه، ص ۱۳.

۱۹. این همایش تاریخی با همکاری و همیاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی و دانشگاه الزهرا در روزهای ۷ و ۸ اسفند ۱۳۹۲ در تهران برگزار گردید.

۲۰. نشست رونمایی از کتاب مجموعه مقالات نخستین همایش بین‌المللی سلجوقیان.

۲۱. بازورث، ادموند. سلجوقیان، تهران: نشر مولی، ۱۳۸۳، ص ۷۰.

۲۲. اشپولر، برتولد. تاریخ ایران در قرون نخستین، جلد ۱، تهران: نشر علمی فرهنگی، ۱۳۹۲، ص ۲۳۴.

۲۳. سعادتی، محسن. «بحثی پیرامون وضعیت مالی دوران سلجوقیان با اتکا به مسکوکات آن دوران»، تاریخ نو، تهران، زمستان ۱۳۹۵، شمارهٔ ۱۷، ص ۱۸.

۲۴. سعادتی، «وضعیت مالی سلجوقیان»، ص ۵.

۲۵. اکبری، امیر. «عوامل توجه سلجوقیان به جشن‌ها و سنت‌های باستانی»، تهران، پژوهش‌نامهٔ تاریخ، شمارهٔ ۴۰، ص ۱.

۲۶. اکبری، امیر. «همانندی دیوان‌سالاری سلجوقیان با دیوان‌سالاری ساسانیان و اهمیت نقش وزیر در میان دو دولت»، مسكویه، تهران، تابستان ۱۳۸۹، شمارهٔ ۱۳، ص ۷.

۲۷. کلوزنر، کارلا. دیوان‌سالاری در عهد سلجوقی، ترجمهٔ یعقوب آژند، تهران: نشر امیرکبیر، ۱۳۸۲، ص ۱۰.

۲۸. ابن بی‌بی، امیرناصرالدین حسین. الاوامر العلائیه، تهران: نشر پژوهشگاه علوم انسانی،۱۳۹۰، ص ۲۱۶-۲۶۰.

۲۹. لمبتون، آن. تاریخ کمبریج: ساختار درونی امپراتوری سلجوقی، جلد ۵، تهران: نشر امیرکبیر، ۱۳۶۶، ص ۲۸.

۳۰. همان منبع، ص ۲۶۹.

۳۱. جوادی، آذربایجان، ص ۴۷.

۳۲. لمبتون، آن. تاریخ میانهٔ ایران، تهران: نشر نی، ۱۳۹۲، ص ۱۵.

۳۳. ستارزاده، ملیحه. سلجوقیان، تهران: نشر سمت، ۱۳۹۲، ص ۷۸.

۳۴. اکبری، امیر. «همانندی دیوان‌سالاری سلجوقیان»، ص ۱۴.

۳۵. سرخوش کرتیس، وستا. برآمدن اسلام، تهران: نشر مرکز، ۱۳۹۸، ص ۶۷.

۳۶. مستوفی، حمدالله. نزهة القلوب، تهران، نشر اساطیر، ۱۳۸۹، ص ۲۷.

37. TURAN, Refik, Selçuklu dönemi Türklerde sosyal ve ekonomik hayat, Ankara, Kültür Bakanlığı, 2007, s. 45.

۳۸. حلمی، احمد کمال‌الدین. دولت سلجوقیان، تهران: نشر حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۷، ص ۱۸۶.

۳۹. نمونه‌های اخیرش سریال بیداری سلجوقیان بزرگ و سریال آلپ ارسلان است که پُر از اشتباهات تاریخی‌اند و از کانال تلویزیونی تی آر تی ۱ ترکیه از سال ۲۰۲۰ به بعد در حال پخش هستند.

  بهنام سلجوقی

پژوهشگر تاریخ

4 6 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
3
0
افزودن دیدگاهx